responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 390

فاطمه- سلام اللَّه عليها- خودش را به پيامبر مى‌چسباند و پيرامون او مى‌چرخيد و مى‌گفت: بابا! مادرم كجاست؟ و پيامبر نيز پاسخى نمى‌داد. ولى پيوسته فاطمه- سلام اللَّه عليها- مى‌گفت: بابا! مادرم كجاست؟ و پيامبر نمى‌دانست در پاسخ او چه بگويد.

ناگهان جبرئيل فرود آمد و گفت: خدايت دستور مى‌دهد كه به فاطمه سلام برسانى و بگويى كه مادرت در قصبه‌اى است كه گرههايش از طلا و ستونش از ياقوت سرخ مى‌باشد. و در كنار «آسيه» همسر فرعون و «مريم» دختر عمران قرار دارد.

حضرت فاطمه- سلام اللَّه عليها- نيز در پاسخ گفت: «ان اللَّه هو السّلام و منه السّلام و اليه السّلام»[1].

حكايت ام ايمن، خدمتكار حضرت فاطمه (س)

(1) 4- وقتى فاطمه- سلام اللَّه عليها- رحلت كرد، «ام ايمن» قسم خورد كه در مدينه نماند؛ چون طاقت نداشت جاى خالى حضرت فاطمه را مشاهده كند. لذا به سوى مكّه رفت و در ميان راه به تشنگى شديدى دچار شد. دستهاى خود را به سوى آسمان بالا برد و گفت: پروردگارا! من خدمت گذار فاطمه- سلام اللَّه عليها- هستم، مرا از عطش، مى‌ميرانى! آنگاه خداوند از آسمان سطلى پايين فرستاد. ام ايمن از آن نوشيد و هفت سال به غذا و آب، نيازى پيدا نكرد. در روزهاى بسيار گرم، مردم، او را به زحمت مى‌انداختند ولى اصلا تشنه نمى‌شد[2].

فرشتگان، در خدمت اهل بيت (ع)

(2) 5- سلمان فارسى مى‌گويد: فاطمه- سلام اللَّه عليها- نشسته بود دستاسى در


[1] بحار الانوار: 43/ 28، حديث 32.

[2] بحار الانوار: 43/ 28، حديث 32.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 390
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست