(1) 20- ابن فرات
مىگويد: پسر عمويم ده هزار درهم به من بدهكار بود. امام آن را پرداخت نمىكرد.
لذا به امام حسن عسكرى- 7- نامهاى نوشتم و از او خواستم تا دعا كند
خداوند آن را به من برگرداند.
حضرت، در پاسخ نوشت: «او
مال تو را باز مىگرداند و او بعد از جمعه خواهد مرد».
ابن فرات مىگويد: پسر
عمويم مال مرا پرداخت نمود به او گفتم: چه باعث شد كه اين مال را به من برگرداندى،
در حالى كه قبلا نمىدادى؟
گفت: در عالم رؤيا، امام
حسن عسكرى- 7- را ديدم كه به من گفت: اجلت نزديك شده، مال پسر عمويت را
پرداخت كن[2].
مطيع خداوند، محتاج
نمىشود
(2) 21- ابو القاسم بن
ابى حليس مىگويد: هميشه در اول ماه شعبان براى زيارت قبر امام حسن عسكرى- 7- به سامرّا، و در نيمه آن ماه، به زيارت قبر امام حسين- 7-
مىرفتم. در يكى از سالها، قبل از ماه شعبان، سامرّا رفتم و خيال كردم كه ديگر
نمىتوانم در ماه شعبان آن را زيارت كنم.
اما وقتى كه ماه شعبان
رسيد با خود گفتم: زيارتى را كه چند سال آن را انجام مىدادم؛ ترك نمىكنم. از اين
رو به سامرّا روانه شدم و قبل از آن، هر گاه مىخواستم به سامرّا بروم، نامهاى
مىنوشتم و آنها را آگاه مىكردم. ولى اين بار با خود گفتم: اين زيارت را خالص
انجام مىدهم و ديگر آن را با چيزى مخلوط نمىكنم. و به صاحب منزلم گفتم: به هيچ
كس نگو كه من آمدهام.
يك شب كه از اقامتم
گذشت، صاحب منزل با خوشحالى دو دينار آورد و