responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 20

چند هزار نفر بودند[1]. رسول خدا فرمود: گواهى دهيد كه من به حق فرستاده خدا هستم.

شورى آب چاه‌

(1) 18- عدّه‌اى به خدمت پيامبر- 6- آمدند و از شورى آب چاهشان اظهار ناراحتى كردند. حضرت، بر سر چاهشان رفت و از دهان مبارك خود، آب انداخت. آب چاه كه هم شور بود و هم كم، بعد از آن، هم شيرين شد و هم از چاه فوران كرد. بعدها صاحبان چاه به آن افتخار مى‌كردند.

و زمانى كه اين خبر به گوش اطرافيان «مسيلمه كذّاب»[2] رسيد، آنها نيز مثل اين كار را از او خواستند، او هم سر چاهى آمده و به آن آب دهان انداخت ولى آب چاه شور و بد مزه مثل بول حمار شد[3]. و هم اكنون نيز اهل و مكان آن معروف است.

شفاى زخم كودك‌

(2) 19- زنى فرزند خود را خدمت پيامبر- 6- آورد تا براى او اسمى انتخاب كند و دعا نمايد. حضرت در سر كودك، غدّه‌اى را ديد، دلسوزى نموده، دستش را بر سر او كشيد و غدّه از بين رفت و جاى آن مو روييد. اين خبر به اهل «يمامه»[4] رسيد. كودكى را كه غدّه در سرش بود پيش مسيلمه كذّاب آوردند و او دستش را بر سر آن كودك كشيد، موى سر او ريخت و نسل او همه كچل شدند[5].


[1] بحار: 17/ 27، حديث 10.

[2] مسيلمه، كسى بود كه در يمامه، به دروغ ادعاى پيامبرى مى‌كرد و عده‌اى را دور خود جمع كرده بود تا اينكه در زمان خلافت ابو بكر، در جنگ با مسلمانان به دست« وحشى» كشته شد.

[3] بحار: 18/ 27 حديث 11.

[4] يمامه مناطقى است تقريبا در وسط جزيرة العرب، در حدود مرزهاى نجد.

[5] بحار: 18/ 8، حديث 8.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست