responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 178

مى‌گويد: به او حجّت و دليل مى‌آوردم كه على- 7- خطا نمى‌كند و هر كارى كه انجام دهد درست است ولى او قبول نمى‌كرد. روزى به سوى ما خارج شد و ما را از خوض در اين امور نهى كرد.

خليفه مى‌گويد: شبى در خواب ديدم كه از شهر خارج شدم و به طرف بعضى از باغهايم رفتم. مردى آمد و سرش مثل سر سگ بود. در مورد آن پرسيدم؟ گفتند:

اين مرد، على- 7- را تخطئه مى‌كرد. از آن به بعد فهميدم بايد براى من و امثال من عبرتى باشد. از اين رو توبه كردم‌[1].

اسلام آوردن راهب، توسط على (ع)

(1) 46- ابن سعيد عقيصا مى‌گويد: با على- 7- به طرف صفين مى‌رفتيم وقتى از كربلا گذشتيم فرمود: «اينجا محل شهادت حسين- 7- و ياران اوست».

سپس رفتيم تا اينكه رسيديم به صومعه راهبى. مردم از تشنگى شكايت كردند و به على- 7- گفتند: چرا تو راهى را انتخاب كردى كه در آن آب نيست و از نزديكى فرات نرفتى؟ على- 7- نزديك صومعه راهب رفت و گفت: «آيا در اين نزديكى آب هست؟».

راهب گفت: نه. پس لجام اسبش را برگرداند و در شنزارى فرود آمد. و به همراهان دستور داد كه آنجا را حفر نمايند. آنان نيز كندند و به سنگ سفيدى رسيدند كه سيصد مرد اجتماع نمودند اما نتوانستند آن را حركت دهند.

حضرت فرمود: «كنار برويد، اين كار من است. سپس دست راستش را زير سنگ برد و آن را بيرون آورد و به زمين گذاشت و از زير آن آب زلالى بيرون آمد و يارانش خوردند و سير شدند و مشكهاى خود را پر كردند و سپس سنگ را به جاى خود گذاشت و شنها را روى آن ريخت و مثل اول شد».


[1] بحار: 42/ 1، ح 2.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست