فصل هشتاد و سيم‌

و اى فرزندم محمد، كه خداوند ترا از شواغل از حضرتش بازدارد، و در نعمت و عافيت دائمى ثابتت بدارد، بدان كه اسلام آوردن آنان كه بر پدرت على 7 تقدم جستند، و هم چنين زن گرفتن جدت محمد 6 از ايشان، وزن دادن بايشان براى جهاتى بوده است كه براى كسانى كه خداوند ديده بصيرتشان داده باشد مخفى و پوشيده نيست.

و شيخ طبرسى احمد بن على بن ابى طالب در كتاب (احتجاج) و غير او ذكر كرده‌اند كه: حضرت مهدى 7 فرموده است كه: سبب اسلام آنان اين بوده كه از يهوديان شنيده بودند كه: بزودى محمد 6 ظاهر شود، و مالك عرب و عجم گردد، و بر بلاد و ممالك عالم مستولى شود، و علايم و نشانه‌هائى هم ذكر كرده بودند، و چون آن حضرت را ديده و آن نشانه‌ها را مشاهده كردند، براى طلب جاه و رياست دنيا اسلام آوردند.

و در كتاب (دانيال) كه مختصر كتاب (ملاحم) است و الآن هم در نزد من موجود است بمطالبى برخوردم كه معلوم مى‌شود ابو بكر و عمر از آن كتاب كه در نزد يهود، بوده دانسته بودند كه نبى اكرم 6 ظاهر خواهد شد، و امر او عظيم گردد، و بمقام سلطنت و رياست رسد، و بعد از او دو نفر از طايفه تيم و عدى بجاى او به نشينند و ولايت و خلافت يابند، و وصى آن حضرت بمقام سلطنت و خلافت نرسد، و علامتها و نشانه‌هاى آن را نيز دانسته بودند، و چون آن علائم و صفات را در جدت و خودشان يافتند؛ براى طلب دنيا و حب رياست و جاه اسلام آوردند.

و اى فرزندم محمد، دليل بر اينكه اسلام آن دو نفر براى طمع دنيا و حب رياست و جاه بوده، چنانچه (مهدى) 7 و (دانيال) فرموده‌اند، اينست كه هيچ گاه از جدت محمد 6 تقاضاى جنگ با قبايل را ننموده، و هرگز در موقفى قيام نكردند كه موجب عداوت و دشمنى امثال و اقران گردد، چنانچه پدرت على 7 در مواطن عديده قيام ميفرمود، كه موجب عداوت دشمنان خدا و رسول، از قريب و بعيد و ضعيف و قوى با آن حضرت‌