responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 351

دست و پاى دو بچه از بنى هاشم مى‌افتى، و دستشان را مى‌بوسى؟

ابو ذر گفت: آرى، اگر آنچه من در باره اين دو از پيامبر 6 شنيده‌ام، مى‌شنيديد، شما هم بيشتر از اين به آنها احترام روا مى‌داشتيد؟ (مالك بن انس) پرسيد: از پيامبر 6 چه شنيده‌اى؟ گفت: شنيدم كه در باره على 7 و اين دو 8 مى‌فرمايد: اى على 7 اگر كسى نماز بخواند و روزه بگيرد، تا به صورت نى خشكيده درآيد، نماز و روزه به او سودى نمى‌رساند، مگر دوستى شما را داشته باشد، هر كس به خدا به وسيله شما توسّل پيدا كند، سزاوار است كه خدا او را رد نكند، اى على 7 هر كس شما را دوست بدارد و به شما تمسّك جويد، به «ريسمان محكم» الهى تمسّك جسته است.

راوى گفت: ابو ذر برخاست و از منزل خارج شد، ما هم از پيامبر 6 پرسيديم: ابو ذر چيزهايى از شما نقل مى‌كند؟ فرمود: راست گفته، به خدا سوگند ابو ذر راست گفته، آسمان به كسى سايه نيفكنده و روى زمين كسى راه نرفته، كه از ابى ذر راستگوتر باشد؟ سپس فرمود: خدا من و اهل بيتم : را از يك نور هفت هزار سال پيش از خلقت آدم، آفريد سپس به صلب آدم و از او به اصلاب پاك و به ارحام پاكيزه، منتقل شديم، سؤال كرديم، يا رسول اللَّه 6 پيش از (آفرينش بدن) در كجا و چگونه بوديد؟ فرمود: اشباحى از نور بوديم، كه در زير عرش، خدا را تسبيح و تقديس و تمجيد مى‌كرديم.

آنگاه پيامبر 6 در ادامه فرمود: هنگامى كه به آسمان برده مى‌شدم، و به «سدرة المنتهى» رسيدم، جبرئيل از من جدا شد، پرسيدم: در اينجا از من جدا مى‌شوى؟ گفت: من از اينجا جلوتر نمى‌روم، چون پر و بالم مى‌سوزد.

4- سلمان فارسى (ره) گويد: امير المؤمنين 7 به من گفت: واى بر كسى كه‌

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 351
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست