responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 213

او را مى‌بينم، تا به او ايمان بياورم؟

شمائل پيامبر 6 از زبان على 7

امام 7 گريه كرد، سپس به او فرمود: اى يهودى، اندوه مرا تازه كردى، گويا برادرم محمد 6 را مى‌بينم، كه با پيشانى درخشان و ابروانى پيوسته و چشمانى سياه و گشاده و گونه‌هايى هموار و بينى‌اى كشيده و لبانى نازك و محاسنى انبوه و دندانهايى برّاق و گردنى نقره‌اى و كشيده و موهايى بلند و پريشان- چون كافور- نه خيلى بلند و نه خيلى كوتاه، هنگامى كه در ميان مردم حركت مى‌كرد، نورش همه را فرا مى‌گرفت، و وقارش در راه رفتن طورى بود كه گويا از كوه بالا مى‌رود و يا پايين مى‌آيد. زانوانى گرد و پاهايى ظريف و كمرى باريك داشت.

عمامه‌اش از پارچه نازك (مسحاب) و شمشيرش ذو الفقار، استرش «دلدل»، حمارش يعفور و ناقه‌اش عضباء و اسبش لزار و قضيب (عصا) او ممشوق بود، او مهربان‌ترين و رئوف‌ترين مردم بود و ميان دو شانه‌اش مهر نبوّت قرار داشت و بر آن نوشته شده بود

لا اله الّا اللَّه‌

و سطر دوم:

محمّد رسول اللَّه‌

، اى يهودى اين بود اوصاف پيامبر 6 ما؟ هر دو يهودى گفتند:

نشهد ان، لا اله الّا اللَّه محمّد رسول اللَّه تو وصى به حقّ محمدى 6 آنگاه مسلمان شدند و بعدا در رديف اصحاب على 7 قرار گرفتند، و پس از اين كه امام 7 به خلافت رسيد؛ در ركاب آن حضرت در جنگ جمل شمشير زدند و يكى از آنها در جنگ صفين به درجه شهادت نايل آمد.

نمونه‌اى ديگر از علم امام 7

از امام صادق 7 نقل شده كه وقتى پس از مرگ ابى بكر مردم با عمر بيعت كردند، جوانى دانشمند از يهود در مسجد نزد وى آمد و پرسيد: داناترين شما

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 213
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست