نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 205
كه بر ايشان روى مىدهد و زهى فرج آل محمد 6 در زمان خليفه متخلف، كه به مترف شناخته مىشود.[1] آنگاه خليفه پيش از من كشته مىشود و
خلف الخلف مىآيد، (يعنى جانشين پيامبر 6 كه مراد خود
حضرت است).
بار خدايا، زمين از حجّت
(حق) خالى نمىماند، يا ظاهر است و مشهور يا پوشيده و پنهان، تا حجّتهاى خدا و
دلايلش باطل نگردد، و او پيشوايى براى پيروان باشد و به او اقتدا كنند، اما كجايند
اين گونه افراد و چقدر تعدادشان كم است و مقامشان نزد خدا بزرگ، خدا به وسيله
ايشان دين و علمش را حفظ مىكند، تا آنها را در سينه همانندهاى خود بكارند و به
امثال خويش بسپارند، علم و حقيقت ايمان به ايشان روى آورده و روح يقين را بدست
آوردهاند، و به چيزى كه جاهلان از آن گريزانند، انس دارند؛ و چيزى را كه مترفين
براى خود گرفتهاند، رها كردهاند، با بدنهاى خود با دنيا مصاحبت مىكنند، اما
روحشان به بالا (به خدا) پيوند دارد، آنان حجتها و امناى خدا در زمين او هستند، آه
چقدر شوق ديدارشان دارم، زهى به حال آنان كه بر دشمنان صبر مىكنند، به زودى خدا
ما و ايشان و پدران صالح و همسران و فرزندانشان را در بهشت جاودان گردهم مىآورد.
غصّهها و گريههاى
امام 7
راوى گفت: آنگاه امام
7 گريه كرد و حاضران نيز به گريه درآمدند، سپس با او وداع كردند و
گفتند: ما به وصايت و امامت و برادرىات با پيامبر خدا 6 شهادت مىدهيم.