حكمت را در اختيار غير اهلش قرار ندهيد، كه
در اين صورت به آن ظلم نمودهايد، و از اهلش دريغ ننمائيد كه در اينصورت به آنها
ظلم نمودهايد.
[از راز داران باش، آنگاه راز خويش پوشيدهدار]
بايد دانست كه صفت رازپوشى، مشتمل بر دو امر است: يكى آنكه مؤمن راز
داشته باشد؛ دوم آنكه دارى ملكه پنهان كردن و كتمان نمودن باشد، بگونهاى كه هواى
نفس نتواند او را بر افشاى آن وادار سازد؛ و آنچه گفته شد همه درباره امر دوم بود،
و درباره امر نخست سخن امام صادق 7 خطاب به مفضل بن صالح كفايت مىكند
كه فرمود:
اى مفضل! خداوند را بندگانى است كه در نهان با او معامله كردند، و
خداوند نيز با نيكى خالص خود با آنان رفتار نمود، آنان همان كسانند كه نامه
اعمالشان در روز قيامت خالى است؛ و آنگاه كه در برابر او قرار گرفتند، آن را از
رازهايى كه با او در ميان گذاشته بودند پرمىسازد.
مفضل گفت: اى مولاى من! علت اين امر چيست؟
امام 7 فرمودند: آنان را ارجمندتر از آن دانست كه فرشتگان
از آنچه ميان او و آنان است آگاه شوند.
خ ما، ابو عباس احمد بن فهد، در عدة الداعى پس از ذكر اين حديث
مىفرمايند: «از اين مقامهاى شريف كه گرانبهاتر از بهشت است غفلت مكن.» من نيز در
بيان اين معنا اين اشعار را مىگويم و اگر سرايندهاش همين معنا را در نظر داشته،
نيكو سروده است: