شده، آن دنيايى است كه در جهت آخرت قرار
نگرفته، وسيله رسيدن به آن نيست، يعنى زوايدى كه هيچچيز بسته به آن نمىباشد، [و
جز آنكه انسان را از توجه به خدا بازدارد و سرگرم خود سازد ثمرى ندارد.]
صورت اول از دنيا همانگونه كه براى رسيدن به آخرت ضرورت دارد، اشتغال
به آن به اذن خداوند موجب هوشمندى و تقويت فهم و بصيرت مىگردد؛ و معناى اينكه در
روايات مربوط به تجارت آمده است:
معامله و تجارت نيمى از عقل مىباشد،
همين است. و نيز روايت شده است:
عبادت ده جزء دارد، نه جز آن در تجارت و يك قسمت آن در همه طاعات
نهفته است.
[روايتى مهم درباره فوايد كارهاى اجتماعى]
تجارت رسول گرامى به سوى شام، پيش از آنكه به رسالت مبعوث شود و
همچنين [تجارتها و معاملههاى] ساير پيامبران و فرستادگان حق، مؤيد همين معناست و
لذا اين انسان [كه همّ خويش را مصروف عبادتهاى خاص و مصطلح نموده است و در گوشهاى
خزيده و تن به عزلت داده است] فاقد همه كمالات بوده و به همه آنها نيازمند است؛ و
هركدام از آنها در امر خاصى نافع است و مجموعه آنها عقل و انديشه را تقويت
مىنمايد و موجب زيادت هوشمندى و بصيرت مىگردد. حكمت الهى اقتضا كرده كه اين
كمالات در عالم پراكنده باشد و