است. پس اگر خواستى دنيا و سختيهاى آن بر تو
هموار گردد، به آنچه دشوارتر و سختتر از آن است توجه كن، و بينديش كه اگر بر
مشكلات تو افزوده مىگشت چه مىكردى. در اينصورت، سختى كنونى در مقايسه با شرايط
بدتر از آن، بر تو آسان شده خواهى گفت: سپاس خدايى را كه بر من سخت نگرفت و اگر
اراده مىنمود، بر سختيها مىافزود.
[راه رهايى از عجب و غرور]
همچنين اگر خواستى از نيك شمردن اعمال خوب خود [و مغرور گشتن به
آنها] خلاصى يابى و از ابتهاج و شادى، كه مايه عجب و مباهات است، رها شوى، آنرا
با اعمال برترى كه انسان وارستهتر از تو انجام مىدهد مقايسه كن، يا [به اين معنا
توجه كن كه] خودت اگر رشد كنى و به مقام [معنوى] بالاترى باريابى آن عمل را [كه
اكنون بدان مباهات مىكنى] گناه و تقصيرى كه نيازمند عذرخواهى است، مىبينى؛ و از
انتساب آن به خويش شرم خواهى كرد، چهرسد به افتخار و مباهات به آن. اگر تو به
خواست خداى كريم، به اين حالت خو كنى، پيوسته به سوى خداوند در حركت بوده [و
روزبهروز به او نزديكتر خواهى شد]، زيرا محبت او را پايان و نهايتى نيست، چراكه
هرگاه به مقام و درجهاى از اخلاق و عمل راهيابى مرتبه بالاتر و روشنتر و بلند
پايهترى را مشاهده خواهى نمود. اگر بخواهى آنرا نقطه پايان قرار