بسيارى از جاهلان مقام مدارا و سازگارى با مردم را، با مقام مداهنه و
سازشكارى با ايشان، مىآميزند و ميان آن دو خلط مىكنند و پندارند كه سازگارى با
مردم كه بدان امر شده همان مداهنه است؛ حال آنكه فرق روشنى ميان آندو است، مداهنه
و سازشكارى كه از آن نكوهش شده آن است كه شخص به طمع داراييهاى مردم با آنان بر سر
تحسين زشتيها، و يا ترك انكار آن، توافق نمايد، [و لغزشهاى مردم را به هيچ انگارد
و در برابر هر امر ناروايى خاموش ماند] تا به اين وسيله به بهرهها و منافع دنيايى
ايشان دست يابد و يا دلهاى ايشان را مجذوب خود سازد، بدون اينكه در نظر داشته باشد
كه مفسدهاى را دفع كند.
[تأثير نيكوى نرمى و مدارا در هدايت مردم]
از جمله رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه نرمى و مدارا امرى است نيكو
و به هر خيرى مىانجامد، روايت مشهور مربوط به آن مرد شامى است كه در حالىكه امام
سجاد 7 را به سوى يزيد ملعون مىبردند، سخنانى ناروا بر زبان آورده به
آن حضرت گفت: «ستايش خداوند را سزد كه شما را كشت، و پرده از دروغ بودن داستان شما
بر گرفت، و مردم را از شما راحت ساخت». وقتى سخنانش به پايان رسيد، امام 7 خطاب به او فرمود: