نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 369
خداى عز و جلّ جهت مجاهدان در راه حقّ و كشتگان در طريق دين
قرار داده و دنياى فانى منقضى را بر نعيم اخروى و حيات ابدى ترجيح داده. خداى عز و
جلّ در قرآن مجيد فرموده:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ
أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ [94 آ]
عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ.»[1] يعنى: «گمان مبر آن كسانى كه را كه كشته شدهاند، در راه خداى
مردگان، بلكه ايشان زندگانند نزد پروردگار؛ مرزوقانند و خوشحالانند به آنچه مىدهد
به ايشان خداى عز و جلّ از فضل خود.»
و حضرت امير المؤمنين- صلوات اللّه- فرموده كه، «الشّجاعة نصرة حاضرة
و قبيلة ظاهرة.»[2] يعنى:
«شجاعت نصرتى است حاضر و قبيلهاى است ظاهر.» چه مرد شجاع را قوّت دل و دليرى او
مستغنى از قبايل و عشاير مىگرداند، و بسيار بوده كه زور دل و بازوى يك شجاع، كه
در ميان گروهى بوده لشكرى عظيم شكسته شده، چنانكه بسيار شده كه از فرار يك بيدل
لشكرى شگرف به هم برآمده و سرانجام به استيصال آن قوم منجر شده، و بسيار بوده كه
يك كس از كمال قوّت و توانايى بر جمعى انبوه غالب شده. [98 آ]
ابو على كرد روايت كرده كه، وقتى من با هفتاد سوار راه بيابان طوس را
بسته بودم[4].
ناگاه سوارى را ديديم كه چهل خروار قماش داشت و از اشروسنه[5]، كه شهرى است از شهرهاى ماوراء
النّهر، به جانب مكّه مىرفت و بغير از دو سه غلام، كسى ديگر همراه او نبود. چون
جوان فرود آمده به خواب رفت، بر سر او تاخته او را گرفتيم و اموالش را در
[5] - اصل:« اشيروسته». در منابع جغرافيايى اسلامى به
صورتهاى گوناگون، مانند اشروسنه، اسروشنه، شروسنه و سروشنه، ضبط شده است. اين شهر
در ماوراء النهر ميان سيحون و سمرقند واقع بوده و تا سمرقند بيست و شش فرسنگ فاصله
داشته است. اصطخرى معتقد است شهرى به اين نام نداريم، بلكه اشروسنه اقليمى است به
اين نام. ر ك: معجم البلدان، ج 1، ص 197؛ اصطخرى، ص 256.
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 369