نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 677
نجف أشرف: آقا سيّد جمال الدّين گلپايگانى
أعلى اللهُ تعالَى مقامَه در مجلّدات «معاد شناسى» آورده شد و به مطالعه دوستان
محترم و اعاظم مكرّم رسيد، باز موجب شگفت گرديد كه: چطور ميشود ما كه در خود نجف
أشرف بوديم و يا بعضى از أرحام قريب ايشان بوديم از اين مطالب بى خبر مانديم؟
در حوزههاى علميّه امروز ما أمثال علّامه و گلپايگانى مهجور و
ناشناختهاند
يك روز از يكى از سروران عزيز و از اساتيد سابق حقير در قم كه مقدارى
از طهارت و نكاح «شرح لمعه» را پيش وى خوانده بودم، و از آن زمان تا موتشان كه
قريب چهل سال ميگذشت، و با حقير هم در تمام اين مدّت روابط محبّت و صميميّت و
احترام برقرار بود و از نزديك رفت و آمد بود، و در نجف هم هنگام تشرّف ايشان براى
زيارت ملاقاتهاى مكرّره توفيق و همراه بود: حجّة الإسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ
عبد الحسين وكيلى كه اينك چند سال است به رحمت ايزدى پيوسته است، شنيده شد كه:
روزى در محضر استاد ديگرمان حضرت صديق مفَخّم و سرور مكرّم آية الله
معظّم حاج شيخ مرتضى حائرى يزدى أعلَى اللهُ تعالى مقامَهما در منزلشان در حضور
جمعى كه حضور داشتهاند از روى تعجّب و شگفت گفته بودند: اين مطالب چيست كه ما
اينك در كتابهاى سيّد محمّد حسين مىيابيم؟! ما علّامه را به صدق و حقيقت
مىشناختيم، و مرحوم آية الله آقا سيّد جمال هم در صدق كلامشان ترديدى نداريم. و
عجيب اينجاست كه سيّد محمّد حسين بدون واسطه از اين بزرگان و بزرگواران نقل ميكند؛
و ما هم در صدق كلام او ترديدى نداريم؛ پس چطور اين مطالب تا بحال براى ما گفته
نشده بود و ما از آن بى اطّلاع بودهايم؟!
روزى حقير از حرم مطهّر حضرت ثامن الائمّه 7 بر مىگشتم در
بست بالا خيابان از دور ديدم: شيخى فرسوده و درهم رفته با عينكهاى ضخيم و سر و
صورت سپيد با كمال وقار و احترام به سوى حرم مطهّر عازم بر تشرّف
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 677