نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 642
منفعت امّت خود و دفع ضرر را از ايشان
ميداند وليكن قيام و اقدام به آن كار، مستلزم ضررى است براى وجود نفس مقدّسش.
فلهذا بجهت عدم فساد نفس و تحمّل ضرر، دست به اصلاح امورشان بطوريكه خودش ميداند،
نميزند.
بارى، حضرت آقا در اين سفر، هنگام تشرّف به حرم و زيارت و نماز در
حضور مردم بسيار مراعات آداب ظاهر را مىنمودند. در وقت ورود در حرم بنده وارد
مىشدم و زيارت نامه ميخواندم، و در وقت نماز بنده جلو مىايستادم و نماز را به
جماعت در حرم مطهّر انجام ميداديم.
و اين حال آقا حال تصنُّعى نبود، بلكه ايشان هميشه و پيوسته خود را
خاضع و خاشع مىديدند. و رفقا بودند كه به ايشان احترام مخصوصى برحسب ادراكات و
مشاعر خود قائل بودند، نه آنكه ايشان خود را بوجهٍ من الوُجوه برتر و بالاتر
ببينند.
تواضع شديد حاج سيّد هاشم نسبت به جميع خلائق مخصوصاً سالكين
ايشان در خدمت رفقا از هر گونه خدمت متصوَّر دريغ نداشت، بلكه خود
إقدام بر اين امر مىنمود؛ از جارو كردن اطاق، و شستن و تنظيف ظروف، و تهيّه و
خريدن ما يحتاج منزل از خارج و أمثال ذلك. و به قدرى در اين امور شاداب و سرشار
بود كه حقير در اينگونه موارد خاطراتى از حضرت عيسى على نبيّنا و آله و 7 بر ذهنم خطور ميكرد:
در «مُنيَةُ المُريد» از محمّد بن سِنان مرفوعاً روايت است كه:
قَالَ: