responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 58

او يگانه مرد ميدان آسمان توحيد و ولايت بود، و در ميان تلامذه مرحوم انصارى كسى كه همه بدو بگروند موجود نبود، لهذا اين تشتّت پيش آمد. امّا از بدون استادى طرْفى نبستند؛ و از استاد حدّاد هم بهره‌اى نگرفتند؛ وَ النّاسُ حَيارَى، لا مُسْلِمونَ وَ لا نَصارَى؛ نعوذ بالله.

آن دسته و جمع بالاخصّ آن مرد محرّك، جرأت نمى‌كردند در حضور حقير از حضرت آقاى حدّاد انتقادى به عمل آورند، ولى گاه و بيگاه شنيده مى‌شد كه بسيار محترمانه و مؤدّبانه تنقيد ميكردند. يكبار حقير در مجلس گفتم: الحَدّادُ وَ ما أدْراكَ ما الْحَدّادُ؟! چهره برخى تغيير كرد و سرخ شد، و شنيدم كه بعداً به بعضى گفته بود: اين چه توصيفى است كه او از يك مرد ساده معمولى ميكند؟!

يك شب كه باز سخن از حضرت حدّاد به ميان آمد همان شخص محرّك رو به من نموده گفت: حدّاد خدا را لُخت و عريان معرّفى ميكند. آخر خدا كه عريان نمى‌شود!

حقير ابداً لب به سخن نگشودم. همان شب در عالم رؤيا ديدم: او در مقابل من ايستاده است؛ و دهان خود را باز كرده بود بطوريكه دندانهايش پيدا بود. من مشت دست راست خود را گره كردم و به او گفتم: ديگر اگر درباره توحيد حضرت حقّ تعالى اشكالى كنى، چنان بر دهانت ميكوبم كه لبها و دندانهايت با حلقومت يكى شوند!

آرى، اين گناه حدّاد است كه خداوند را بدون زر و زيور و بدون آرايش، پاك و منزّه بيان ميكند و حقيقت مُفاد و معنى لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ و اللَهُ لَا إلَهَ إلَّا هُوَ را مشخّص و مبيّن ميدارد؛ ولى چه فائده كه گوشها كر است و چشمها كور!

وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 58
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست