نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 568
دارد مثل نردبان كه بايد از آن پلّه پلّه
يكى پس از ديگرى بالا رفت. نبايد كسى كه داراى دو درجه از ايمانست به آنكه داراى
يك درجه از ايمانست بگويد: تو داراى منزلت و مقامى از ايمان نمىباشى! و همينطور
درجه به درجه تا برسد به درجه دهم.
و نبايد تو ساقط كنى و از ارزش بيندازى آن كس را كه پائينتر از تست؛
كه در اينصورت ساقط ميكند و از ارزش مىاندازد تو را آن كس كه بالاتر از تست!
و چون نگريستى كسى را كه پائينتر از تست، بايد وى را با رفق و
ملايمت به سوى خود بالا برى؛ و بر او تحميل ننمائى گفتارى و مطلبى را كه طاقت آنرا
نداشته باشد كه در اينصورت او را خواهى شكست! و كسى كه مؤمنى را بشكند، بر عهده
اوست زخمبندى و التيام شكستگى استخوانهايش.»
جَبر به معنى شكستهبندى است، و جابر و جبّار به شكسته بند ميگويند.
يعنى كسيكه موجب شكستگى و ضعف و ترديد و شكّ در ايمان مؤمنى گردد، بواسطه إلقاء
مطالب سنگين توحيدى و أسرار إلهيّه كه وى طاقت تحمّل و ادراكش را نداشته باشد، بر
عهده اوست كه جبران كند و آنقدر رنج و زحمت بر خود تحمّل نمايد تا رفع شبهه گردد؛
و گرنه در روز بازپسين وى را قاتل يا جارِح به حساب آورده و مطالبه ديه از او
مىكنند.
كلام حدّاد: سراسر عالم همه عشق است؛ عشق بالا به پائين و عشق
پائين به بالا
روزى حقير از ايشان بطور گلايه و شكوه سؤال كردم: مگر در دعا
نمىخوانيم:
بكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ
(بواسطه شماست كه استخوان شكسته التيام مىپذيرد و مريض شفا
مىيابد.)؟ و در صورتيكه اين خطاب با أئمّه عليهم السّلام صادق باشد، چرا أولياى
خدا- و مقصودم خود ايشان بود- اين استخوانهاى شكسته و در رفته ما را جَبر نمىكنند
و امراض روحى ما را شفا نمىبخشند؟! و خلاصه امر
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 568