responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 52

بعضى از شاگردان مرحوم آية الله حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى قدَّس اللهُ تربتَه همچون حاج آقا سيّد حسين فاطمى و آقا حاج سيّد محمود رفته و مذاكراتى داشته است.

مرحوم انصارى در زمان سلوك خود، نيازمند به استاد بود

علاوه، طريق آن مرحوم در بَدو امر صحيح نبوده است؛ خود ايشان به حقير فرمودند: من كه به قم براى تحصيل مشرّف شدم، بنايم مبارزه با اهل عرفان بود، و با يك نفر از معروفين همدان كه مدّعى اين مطالب بود سخت درافتاده بودم. چون به قم رفتم مدّتى براى تسخير ارواح و تسخير جنّيان رياضت كشيدم، ولى خداوند مرحمت فرمود و مرا در ميان راهِ گمراهى نجات داد، و به سوى حقّ و حقيقت و عرفان الهى رهنمائى فرمود. اين خواست خدا بود كه بر اين بنده ضعيف منّت نهاد. و اضافه فرمودند: هر كس با جنّيان سر و كار داشته باشد، گرچه با مسلمانان آنها باشد، بالاخره كافر از دنيا خواهد رفت.

ميفرمودند: پس از آنكه خداوند مرا نمايانيد كه آن روش غلط است و راه حقّ، عشق به خدا و عبوديّت اوست، من دست تنها ماندم. هيچ چاره‌اى نميدانستم. صبحها به كوهها و بيابانها ميرفتم تا غروب آفتاب تنها و تنها. مدّت چهل و پنجاه روز بدين منوال متحيّر و سرگردان بودم، تا اضطرار به حدّ نهايت رسيد و خواب و خوراك را از من ربود؛ در اينحال بود كه بارقه رحمت بر دلم خورد و نسيم زلال از عالم ربوبى مرا نوازش داد، تا توانستم راه را پيدا كنم.

تازه اين ابتداى پيدا نمودن راه بود كه باب مكاشفات بر ايشان باز شد، و بالاخره به مقصد رسيده و داراى توحيد ذاتى الهى شدند.

ولى با چه خون دلها و مشكلات كه فقط رفقا و ارادتمندان همدانى ايشان ميدانند؛ تازه ايشان در عنفوان رشد و كمال روحى و تازه به ثمر نشستن درخت‌

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست