نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 426
رسانيدن، و زنده كردن، و مرده كردن، و
سلامتى و مرض همه و همه به دست ايشان است. و اين وجه، قبيحترين فرض تصوّرِ تفويض
است كه خدا را از جميع جهات منعزل كرده، و در گوشه و زاويه عالم بدون اثر و
مُسَمَّى معطّل و باطل و عاطل ساخته است. و تَعَالَى اللهُ عَمَّا يَقُولُ
الظّالِمونَ عُلُوًّا كَبِيرًا. [1]
سوّم آنكه: از روشنترين اقسام شرك است كه در جميع موجودات مؤثّرى را
غير از خدا قرار داده است.
چهارم آنكه: از روشنترين اقسام ارتفاع و غلوّ است. چرا كه نه تنها
أئمّه معصومين را مصدر امور قرار دادهاند، بلكه خدا را هم با آنها شريك
ننمودهاند؛ و در بسته و سربسته عالم را به آنها سپردهاند و از خدا فقط نامى بر
زبان مىآورند؛ و در حقيقت و واقع خدا را پوچ و بى معنى و مَغزى ميدانند.
پنجم آنكه: عبادتشان براى اين ذوات مقدّسه مىباشد. از آنان مستقلّا
حاجت مىطلبند و توسّل ميجويند، و چشم اميدشان به سوى آنهاست، با غفلت بلكه با
طَرد و منع خداى واحد قهّار كه آنها و غير آنها را آفريده است و در هر لحظه بر
آنها ولايت دارد.
ششم آنكه: چه دليلى قائم است بر آنكه معرفت خدا اختصاص به أئمّه
معصومين دارد؟ چون آنها بشرند و سائر افراد بشر نيز بشرند، بنابراين عقلًا هر چه
براى آنها ممكن باشد براى غيرشان نيز امكان دارد؛ و شرعاً چون آنها امام هستند،
مأموم بايد بتواند در عمل و وصول، بدانها برسد، و إلّا معنى امامت متحقّق نخواهد
شد.
كلام مرحوم قاضى: شيخ أحمد أحسائى، خدا را پوچ و بدون اثر معرّفى
ميكند
وصىّ مرحوم قاضى: مرحوم حضرت آية الله حاج شيخ عبّاس قوچانى أعلَى
اللهُ درجتَه ميفرمودند: يك روز به حضرت آقا (استاد قاضى) عرض
______________________________
[1] اقتباس از آيه 43، از سوره 17: الإسرآء:
سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيراً
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 426