«و همچنين آنچه را كه خليفه از خدا اخذ ميكند، عين آن چيزى است كه
رسول خدا از خدا اخذ كرده است. بنابراين ما با اصطلاح و زبان كشف ميگوئيم: خليفه
خدا؛ وليكن با اصطلاح و زبان ظاهر ميگوئيم: خليفه رسول خدا.
و به همين سبب بود كه رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم از دنيا
رفت و نصّى از خود براى خلافت پس از خودش براى كسى بجاى نگذاشت، و خليفهاى را
تعيين نكرد؛ به جهت آنكه ميدانست در ميان امّت او كسى هست كه خلافت را از
پروردگارش اخذ مىنمايد؛ و در اين فرض در صورتيكه حكمش موافق حكم مشروع باشد، او
خليفه از جانب خدا ميباشد.
و بر اين اساس چون رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم اين مطلب
را
______________________________
[1] حَجَرَه يَحْجُره حجْرًا و حجْرانًا (بتثليث الحاء فى
المصدرَين): مَنَعه. حَجَر علَيه القاضى: مَنَعه عن التّصرّفِ بِمالِه. و-
(حَجْرًا و مَحْجَرًا) علَيه الامرَ: حَرَّمه