نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 164
و گرنه حضور قلب با الفاظ و يا با معانى
است؛ و خداوند علِىّ أعْلى مهجور گرديده، و فقط به نظر ضمنى كه در حقيقت نظر نيست
به او ملاحظه شده است.
بارى، مرحوم حاج سيّد هاشم هم به مرحوم مطهّرى علاقمند شده بودند؛ و
در سفر اخير حقير به شام كه حضرت آقا هم بدانجا براى زيارت مشرّف بودند، و اين سفر
پس از شهادت آن مرحوم بود، براى اين ضايعه متأسّف بودند. رَحِمَ اللهُ
الْغابِرينَ، و ألحَقَ الباقينَ بِهِم إنْ شاءَ اللَهُ تَعالَى.
تفسير آقا حاج سيّد هاشم معنى تجرّد را و داستان كدوى آويخته بر
گردن
روزى يك نفر از آقاى حاج سيّد هاشم پرسيد: تجرّد چيست؟!
فرمودند: تجرّد عبارت است از: شناخت انسان بالمشاهده كه حقيقت وى،
غير از اين ظواهر و مظاهر است.
«اگر تو منى پس من كِيَم؟! اگر من منم پس كو كدوى گردنم؟!»
و بعد از مدّتى سكوت فرمودند: مردى بود كه براى اينكه خودش را گم
نكند، كدوئى را سوراخ كرده و به گردنش آويزان نموده بود، و در حضَر و سفر و در
خواب و بيدارى آن كدو به گردنش آويخته بود؛ و پيوسته شادان بود كه: من تا به حال
با اين علامت بزرگ نه خودم را گم كردهام و نه از اين به بعد تا آخر عمر خودم را
گم خواهم نمود.
شبى كه با رفيق طريقش در سفر با هم خوابيده بودند، در ميان شب تاريك
رفيقش برخاست و آهسته كدو را از گردن وى باز كرد و به گردن خود بست و گرفت خوابيد.
صبحگاه كه اين صاحب كدو از خواب برخاست، ديد كدويش در گردنش نيست؛
فلهذا بايد خود را گم كند. و آنگاه ملاحظه كرد كه اين كدو به گردن رفيقش كه در
خواب است بسته است و گفت: پس حتماً من اين رفيقِ در خواب هستم، زيرا كه علامت من
در گردن اوست.
مدّتى در تحيّر بود كه بارالها! بار خداوندا! چه شده است كه من عوض
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 164