«در دنيا و عالم طبيعت فقط با بدنهاى خاكى خود همنشينى و برخورد
داشتند در حاليكه جانهاى آنها به آسمان قدس و محلّ رفيع و عالى بسته بود. ايشانند
فقط جانشينان خدا در روى زمينش و داعيان او به سوى دينش. آه آه، چقدر مشتاق ديدار
و زيارتشان هستم».
سبب تأليف كتاب
امّا از آنجائى كه ولد ارشد و افضل و أعلم آية الله معظّم و حجّة
الله مكرّم الهى، حضرت حاج سيّد ميرزا على قاضى أعلَى اللهُ مقامَه المُنيف: جناب
محترم و سرور مكرّم حقير، فخر الفضلاءِ العِظام و عِماد العَشيرة الفخام و سيّد
البَررة الكِرام، ولد جسمانى و روحانى آن فقيد: آقاى حاج سيّد محمّد حسن قاضى
طباطبائى تبريزى أدامَ اللهُ أيّامَ ظِلاله و بركاتِه، كتابى را بالنّسبه مفصّل و
مشروح در احوالات والد ارجمندشان: مرحوم قاضى در دست تأليف دارند و شايد بحمد الله
و المنّه بزودى آماده طبع و نشر گردد، و در جلد دوّم اين مجموعه شرح حالات و ترجمه
تلامذه و شاگردان آن بزرگمرد الهى آمده است، و چندين بار با پيام شفاهى و اينك با
رقيمه كريمه خود كتباً از حقير خواستهاند تا درباره حضرت آقا حاج سيّد هاشم حدّاد
رضوانُ اللهِ تعالَى عَليه آنچه را كه ميدانم بنويسم و خدمت ايشان تقديم كنم؛ لهذا
امتثالًا لامره كه در حقيقت