responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 132

ايشان سرلوحه زندگى حقير تا اين زمان شده است. رحمةُ الله عليه رحمة واسعة.

اوقاتى كه حقير در حوزه طيّبه قم به تحصيل مشغول بودم، استاد سلوكى ما فقط حضرت آيه الله علّامه بودند كه دستورات خاصّى را ميدادند، و جلسات چند نفرى مقرّر ميفرمودند. امّا جناب آقاى حاج سيّد ابراهيم به آية الله حاج شيخ عبّاس طهرانى توجّه و دلبستگى بيشترى داشتند، و از ايشان در جميع امور اطاعت محض مى‌نمودند. منزلشان را كه در آن زمان فقط با مرحومه والده گرامى شان بودند، نزديك منزل آقاى حاج شيخ عبّاس قرار داده بودند و در نمازها و اوقات مخصوصه گاه و بيگاه از محضرشان بهرمند مى‌شدند.

و روى همين زمينه و بر اثر شدّت علاقه بالاخره داماد ايشان شدند. و امّا حقير چون خود سپرده به آن مرحوم نبوده‌ام و در جستجوى حقيقت، آزادى بيشترى داشتم، لهذا در نجف و كربلا ايشان را با وجود حيات مرحوم حاج شيخ عبّاس به پيروى از دستورات مرحوم آقاى انصارى دعوت مى‌نمودم؛ امّا دعوت به حضرت آقاى حاج سيّد هاشم بعد از ارتحال آن مرحوم بود.

آية الله حاج شيخ عبّاس طهرانى حقير را مانند فرزند خود دوست داشت، همانطور كه از نامه ايشان به نجف اشرف در پاسخِ نامه حقير پيداست؛[1]


[1] - نامه حاج شيخ عبّاس طهرانى به حقير، و استمداد از آية الله آقا سيّد جمال الدّين گلپايگانى قُدّس سرُّه‌ از نامه ايشان پيداست كه هنوز بعضى از مراحل سلوكى را در پيش داشته‌اند

بسمه تعالى

يا إنسانَ العَينِ و عينَ الإنسانِ! و يا قُرّةَ عينى و ثمرةَ فُؤادى! عزيزم! عدم قابليّت حقير سراپا تقصير از براى اظهارات كتبى و غيابى حضرتت، ملاك تأخير عريضه و در حقيقت حجابى براى حقير شده و مانع از عرض ارادت گرديده

. فَتأمّلْ فى أطوار النّفس و استعِذْ بالله تعالى مِن شرّها، و اقرَأْ إحدَى المُناجاةِ المُسمّاةِ بخمسةَ عشرَ المَبدُوَّةِ بهذه الكلمات: اللهمّ

ُ إليكَ أشكو نَفسًا بالسّوءِ أمّارةً

- إلخ، فى خَلَواتك مع كمال الانكسارِ؛ أعاذَنا اللهُ من مَكآئدِها و أطوارِها.

بارى، محضر مقدّس حضرت آية الله( آقا سيّد جمال الدّين) گلپايگانى دامت بركاته سلام خالصانه حقير را برسانيد، و از طرف حقير عرض كنيد كه: فراموشم نشده كلمه‌اى را كه در حين حركت از نجف بيرون شهر موقع موادعه فرموديد:« به يك پياله مست شدى!»

آقاى من! اى كاش يك پياله‌اى چشيده بودم

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 132
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست