responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 106

لزوم تدريس اخلاق و عرفان و فلسفه و تفسير در حوزه‌هاى علميّه شيعه‌

ميدانست، باز جهل بسيط بود؛ امّا هزار افسوس از جهل مركّب. سيّد حسن هر جا برود، در مسقط برود، در هند برود، در دريا برود، در صحرا برود، او با خداست، و خدا با اوست. او ساجد است و راكع، او ملبّس به لباس احرام است ظاهراً و باطناً، او در داخل عالم ولايت و با ولىّ مطلق است.[1]


[1] - در حوزه‌هاى علميّه شيعه و معتزله، بحث حكمت و فلسفه دارج و رائج بود؛ به خلاف أشاعره كه بحث در مطالب عقليّه نمى‌كردند. فلهذا متكلّمين شيعه در طىّ بيش از هزار سال هميشه مظفّر و پيروز بوده‌اند و علماء و فقهائى را همچون هِشام بن حَكَم و سيّد مرتضى و شيخ مفيد و خواجه نصير الدّين طوسى و علّامه حلّى و ميرداماد و ملّا صدراى شيرازى و قاضى نور الله شوشترى و اخيراً سيّد مهدى بحرالعلوم و آخوند ملّا محمّد كاظم خراسانى و حاج ميرزا محمّد حسن آشتيانى و فرزندش حاج ميرزا احمد آشتيانى و حاج ميرزا مهدى آشتيانى و آخوند ملّا حسينقلى همدانى و آقاى آقا سيّد احمد كربلائى طهرانى و حاج ميرزا محمّد حسين نائينى و حاج شيخ محمّد حسين آل كاشف الغطاء و حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى كمپانى و حاج ملّا مهدى نراقى و حاج ميرزا محمّد حسن شيرازى و آقا شيخ محمّد باقر اصطهباناتى و آقا شيخ احمد شيرازى و حاج ميرزا فتح الله مشهور به شيخ الشّريعه اصفهانى و حاج سيّد احمد خونسارى و حاج شيخ محمّد على شاه آبادى و شاگرد مبرّزش رهبر كبير فقيد انقلاب اسلامى آية الله حاج آقا روح الله خمينى و حاج ميرزا ابو الحسن رفيعى قزوينى و آقا سيّد حسين بادكوبه‌اى و شاگردانش استادنا الاكرم علّامه طباطبائى و برادرشان حاج سيّد محمّد حسن الهى تبريزى و غيرهم ممّا لا يمكن حَصرُهم و عَدُّهم بيرون داده‌اند؛ و پاسدار و حافظ دين و قرآن و شريعت سيّد المرسلين و ائمّه طاهرين بوده‌اند. روى اين اساس، بحث تفسيرى قرآن كريم و تدريس حكمت و فلسفه و علوم عقليّه و حوزه‌هاى عرفان و اخلاق از لوازم لا تنفكّ اين حوزه‌هاى فقهيّه به شمار مى‌آمد.

شبى مرحوم آية الله آقا سيّد عبد الهادى شيرازى در مجلس خلوت تأسّف ميخورد كه: چون من براى تحصيل وارد نجف اشرف شدم، دوازده حوزه رسمى تدريس اخلاق و عرفان وجود داشت؛ و الان يكى هم وجود ندارد.

بارى اين حوزه‌ها گرم ابحاث قرآنى و تفسيرى و اخلاقى و عرفانى و حكمى و فلسفى بودند درست تا انقلاب مشروطيّت؛ در اينحال استعمار كافر سعى كرد تا اوّلًا نجف را از پايگاه علمى و فقهى بودن بيندازد و حوزه‌ها را متفرّقاً به جاهاى ديگر نقل دهد. و ثانياً تدريس قرآن و تفسير و علوم عقليّه و فلسفيّه را از حوزه‌هاى شيعه براندازد تا علماى آنان را همچون اشاعره از عامّه و أخباريّون و حشويّون ظاهرگرا و بدون مغز و محتوا بنمايد، تا در برابر آنان كسى نايستد و قيام نكند و قدرت بحث و تفكير و مسائل عقليّه و علميّه در حوزه‌ها پائين آيد. و با نقشه‌ها و دسيسه‌هاى مزوّرانه فائق شد؛ تا امروزه در نجف اشرف بحث تفسير و قرآن و حكمت و فلسفه و عرفان بكلّى از بيخ ريشه كن شده است و علماى أعلام و فضلاى عظام تدريس آنها را مايه پستى و حقارت ميدانند و ننگ تلقّى مى‌كنند.

مرحوم آية الله شيخ مرتضى مطهّرى از قول حضرت آية الله حاج سيّد رضى شيرازى دامت بركاته براى حقير نقل نمود كه: در يكى از سفرهاى اخير به عتبات عاليات به يكى از مراجع عظام مشهور و معروف گفتم: چرا شما درس تفسير را در حوزه شروع نمى‌كنيد؟! گفت: با موقعيّت و وضعيّت فعلى ما امكان ندارد. من گفتم: چرا براى علّامه طباطبائى امكان داشت كه در حوزه علميّه قم آنرا رسمى نمود؟! گفت: او تَضْحيَه كرد.( خود را فدا نمود.)

اين مطلب را در اينجا آوردم تا همه بدانند: پايه و اساس مكتب تشيّع بر تضحيه است و علماء عظام و فضلاى فخام بايد پيشگام در اين تضحيه باشند، و گرنه حوزه‌هاى ما چه فرق ميكند با حوزه‌هاى عامّه از حنابله و شافعيّه و مالكيّه و أحناف كه بدون اتّكاءِ به ولايت، خود را سرگرم به ابحاث و مسائلى نموده‌اند!

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست