responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رساله لب اللباب در سير و سلوک اولى الالباب نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 147

مى‌شود مى‌گويد: در را باز كن كسى با شما كارى دارد. مرحوم آقا سيّد على وقتى در را باز مى‌كند مى‌بيند شخص جولائى (بافنده‌اى) است، مى‌گويد: چكار داريد؟ مرد جولا در پاسخ مى‌گويد: فلان حكمى را كه نموده‌ايد طبق دعوى شهود به ملكيّت فلان ملك براى فلان كس، صحيح نيست. آن ملك متعلّق به طفل صغير يتيمى است و قباله آن در فلان محلّ، دفن است.

اين راهى را كه شما در پيش گرفته‌ايد صحيح نيست و راه شما اين نيست. آية الله شوشترى در جواب مى‌گويد: مگر من خطا رفته‌ام؟ جولا مى‌گويد: سخن همان است كه گفتم. اين را مى‌گويد و مى‌رود. آية الله در فكر فرو مى‌رود اين مرد كه بود؟ و چه سخنى گفت؟ در صدد تحقيق برمى‌آيد، معلوم مى‌شود كه در همان محلّ قباله ملك طفل يتيم مدفون است و شهود بر ملكيّت فلان، شاهد زور بوده‌اند. بسيار بر خود مى‌ترسد و با خود مى‌گويد: مبادا بسيارى از حكمهائى را كه داده‌ايم از اين قبيل بوده باشد، و وحشت و هراس او را در مى‌گيرد. در شب بعد همان موقع جولا در مى‌زند و مى‌گويد: آقا سيّد على شوشترى راه اين نيست كه شما مى‌رويد. و در شب سوّم نيز عين واقعه به همين كيفيّت تكرار مى‌شود و جولا مى‌گويد: معطّل نشويد، فورا تمام اثاث البيت را جمع نموده، خانه را بفروشيد و به نجف اشرف مشرّف شويد و وظائفى را كه به شما گفته‌ام انجام دهيد، و پس از شش ماه در وادى السّلام نجف اشرف به انتظار من باشيد.

نام کتاب : رساله لب اللباب در سير و سلوک اولى الالباب نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست