آسيه به جهت خلوص ايمان رستگار شد و وصلت او با فرعون به او ضررى
نرسانيد و نقصى در قرب و منزلت او در نزد حضرت حق پيدا نشد.
نقل است: وقتى كه ساحران سحر خود را نمايش دادند و موسى 7
عصايش را انداخت و اژدها شد و سحر ساحران را باطل كرد آسيه ايمان آورد. و مدتى
ايمان خود را از فرعون پنهان مىداشت، چون فرعون بر آن مطلع شد، به او گفت: از دين
موسى 7 برگرد، اما برنگشت بنابراين فرعون امر كرد تا او را چار ميخ كرده
در آفتاب بينداختند ... آنگاه فرعون دستور داد: تا سنگى آوردند تا بر سينه وى
نهند، آسيه چون آن سنگ را ديد؛ نجات از فرعون و دخول در جنت را از خداى متعال
درخواست كرد:
إذ قالت رب ابن لي عندك بيتا في الجنة و نجني من فرعون و عمله و
نجني من القوم الظالمين][2].
و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت:
پروردگارا! براى من نزد خودت خانهاى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون
وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده.
خداى بزرگ دعاى وى را مستجاب كرد و حجاب از پيش وى برداشت. پيش از آن
كه سنگ بر او واقع شود خانه وى به وى نمود كه از يك در سپيد بود، وى خوشحال شد بعد
از آن روح وى قبض كرد و آن سنگ بر جسد بيجان آمد و عذاب
[1] -تفسير ملا فتح الله كاشانى: 9/ 346 ذيل آيه 11
سوره تحريم.