responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 349

آنان در سر سويداى دل و جان، جز او راه ندادند؛ چرا كه دل حرم اوست و در حرم او غير او راه ندارد.

حضرت امام صادق 7 در روايتى مى‌فرمايد:

القلب حرم الله فلا تسكن فى حرم الله غير الله‌[1].

قلب حرم خداست؛ پس در حرم خدا غير خدا را راه نده.

عارف بزرگ مرحوم الهى قمشه‌اى كه اين واقعيت‌ها را چشيده بود، در ترجمه اين جمله مى‌گويد:

چو آنان را جلال شاه ذوالمجد

عيان شد در دل آگاه پر وجد

جهان ديدند خاك درگه شاه‌

فشاندند آستين بر ماسوى الله‌

به چشم دل نه دل عرش خدايى‌

به حيرت در جمال كبريايى‌

به تعظيم جلالش از سر وجد

همه در نغمه سبحان ذى المجد

هر آن دل روشن از نور الهى است‌

به چشمش هر دو عالم خاك راهى است‌

و به قول فيض آن عارف بزرگ:

دل مى‌كنمت فدا و جان هم‌

از توست اگرچه اين و آن هم‌

دل را برتو چه قدر باشد

يا جان كسى و يا جهان هم‌

بر روى زمين نديده چشمى‌

ماهى چون تو بر آسمان هم‌

در ملك و ملك نظير تو نيست‌

در هشت بهشت جاودان هم‌

جايى كه نهى تو پاى آنجا

ما سر بنهيم و قدسيان هم‌

مهمان شوى ار شبى مرا تو

دل پيش كشم تو را و جان هم‌

تا بر سر خوان به جز تو نبود

مهمان باشى و ميزبان هم‌

صاحب كتاب ارزشمند «منازل السائرين» در باب محبت و محب و محبوب مى‌گويد:

«المحبة تعلق القلب بين الهمة والأنس فى البذل والمنع على الأفراد»[2].

و شارح بزرگوار آن «كمال الدين عبدالرزاق كاشانى» توضيح مى‌دهد كه:

تعلق قلب به محبوب سرچشمه‌اش همت عالى انسان است و همت عالى آن همتى است كه از ماسوى بريده و تنها به او متصل شده است و انس نيز حاصل از تجلى محبوب پرآيينه وجود انسان و بذل و منع هم از مقتضيات تجلى آن وجود مقدس بر دل پاك است.

بدون شك تجلى اقتضا مى‌كند فناى در محبوب را و اين كه وجود انسان يك پارچه فداى محبوب گردد و انس اقتضا مى‌كند كه دل و جان از انس گرفتن به غير او و لذت بردن از ماسواى او منع گردد. بنابراين عشق و محبت به محبوب اقتضا مى‌كند وصال را و وصال ميسر نمى‌شود مگر به بذل روح، انس به جمال هم اقتضا مى‌كند قلب از التفات به غير او ممنوع شود؛ پس محبان وقتى در محبت خود صادقند كه قلب‌شان تعلق به محبوب داشته و اين تعلق نتيجه همت باشد و از پس اين تعلق غرقه عالم انس و منع گردند.

اول ميوه عشق و محبت به محبوب، فناى خاطر محب از تعلق به غير است و محبت واقعى و عشق صادقانه آن است كه درون را از تعلق به ديگران پاك كرده و جز عشق او و شؤون حضرتش چيزى در ذات وجود نماند.

پس از آن چون سيل محبت محبوب به سرزمين وجود جارى گردد، كارى از انسان جز كارى كه محبوب مى‌خواهد سر نزند و اين فناى افعال است و سپس اين سيل و تجلى كارى مى‌كند كه آدمى اخلاقى جز اخلاق الله نداشته باشد و اين فناى‌


[1] -شرح منازل السائرين: 168، نقل به معنى.

[2] -شرح منازل السائرين: 168، نقل به معنى.

نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 349
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست