نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 129
را به عنوان اسم اعظم براى اذكار قلبى و
لسانى به اهل سير و سلوك تعليم دادهاند.
برخى حقيقت را مقام ظهور آن كه مرتبه الهيت است و در سوره توحيد به
الله احد تعبير شده دانستهاند، وعدهاى حقيقت را به حقيقت محمديه توجيه كردند.
شايد منظور كميل از اين سؤال حقيقت هر چيزى است، حقيقت مبدأ و معاد،
نبوت و ولايت، حقيقت حال مؤمن و كافر، حقيقت سر مقام خلافت كه بعد از پيامبر 6 چرا باب علمش خانهنشين گشته و فرزندانش شهيد شوند و حقايق قرآنى
و اسرار و لطايف علوم آسمانى بر مردم پوشيده بماند.
و شايد مراد از حقيقت، حقيقت ولويه غائب قائم و سرالسر عالم و آدم
است كه مظهر حقيقت و حقايق شريعت و قدرت و عدالت است.
و شايد مقصود كميل حقيقت حال نفس ناطقه در سير و سلوك به مقامات
عاليه معرفة الله است و در حقيقت مىخواسته بگويد: يا على! حقيقت حال انسان در
تزكيه نفس و صفاى باطن و مقام نهايى او در سلوك الى الله چيست و كى از عالم مجاز و
اغراض جسمانى و اوهام باطل رهيده و حجاب نورانى و ظلمانى از چشم باطن او افتاده و
از دنيا و آخرت و تمام غايات وسطيه مجازى وصول به غايت الغايات خواهد يافت و به
مقام شهود حق كه غايت آمال عارفان است تواند رسيد و طريق وصول بدين مقام چيست؟
و شايد مراد سير روح و نفس كليه الهيه باشد كه همان معناى سابق است،
لكن از جهت و حيثيت، ديگر يعنى از سير مابعد از سير تجردى و وصول فنا بلكه در
مراتب بىنهايت فناى از فنا كه بعد از طى تمام اسفار اربعه كه 1- من الخلق إلى الخلق 2- من الحق إلى الحق 3- من الحق فى الحق 4-
من الحق إلى الخلق است.
به هر حال شايد مراد از حقيقت مفهوم كلى آن است كه شامل تمام اين
معانى مىگردد.
نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 129