responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 146

است؟ گفتند: آرى. پس مادر او را احضار فرمودند و از او خواستند وى را حلال كند و از او درگذرد، عرضه داشت: چگونه از او گذشت كنم در حالى كه به صورتم سيلى زده و چشمم را معيوب كرده. حضرت فرمود: آتش بياوريد. مادر پرسيد: آتش براى چه مى‌خواهيد؟ فرمود: مى‌خواهم به جزاى عملى كه اين جوان مرتكب شده او را بسوزانم! مادر عرضه داشت: من هرگز راضى نمى‌شوم او را بسوزانيد، زيرا نه ماه در شكمم بوده و با شيره جانم پرورش يافته، و دو سال او را شير داده‌ام و تربيتش كرده‌ام و سالها در كنارم بوده، اگر بناست او را بسوزانيد من از او گذشت مى‌كنم تا از سوختن نجات يابد.

مادرى كه مربى مجازى است راضى نمى‌شود فرزندش را كه نسبت به او خطا كرده بسوزانند، چگونه خداى كريم كه مربى حقيقى انسان است و آدمى را از نقص به كمال رسانده و انسان بر اثر ضعف اراده و جهالت و نادانى گاهى نسبت به او دچار لغزش شده راضى مى‌شود كه بنده‌اش را به آتش بسوزاند؟ هيهات أنت أكرم من أن تضيع من ربيته‌.

[حرف چ‌]

چرا خوبان را عذاب مى‌كنى‌

حضرت باقر 7 فرمود: خدا به شعيب وحى كرد: از قوم تو صد هزار نفر را عذاب مى‌كنم، چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از خوبان. گفت:

پروردگارا! عذاب اشرار در جاى خود صحيح است، خوبان چرا؟ خدا وحى فرمود: خوبان، نسبت به اشرار خيرخواهى نكردند و از بديها بازشان نداشتند و به آنان اعتراض نكردند و به خاطر خشم من بر آنان خشم نگرفتند[1].


[1] - كافى: 5/ 55، باب الأمر بالمعروف...، حديث 1.

نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست