responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 76

ترجمه رساله فن شعر از ابو بشر متى بن يونس متوفى در سال 308 هجرى قمرى به زبان عربى باقى است و گويا يحيى بن عدى منطقى تكريتى متوفى در سال 364 هجرى هم، اين رساله را ترجمه كرده و در علم نحو از برخى مباحث آن استفاده برده باشد. تلخيصى هم به ابى اسحاق كندى فيلسوف عرب و ابو نصر فارابى نسبت ميدهند. ابن سينا در كتاب شفا از فن شعر سخن گفته است لكن تنها جنبه منطقى آن مورد نظر وى بوده. در هرحال آنچه مسلم است ادباى ما به رساله فن شعر ارسطو توجهى نداشته‌اند و شعر را با رعايت وزن و قافيه به تقسيماتى منقسم ساخته‌اند و موضوع و مضمون شعر را كمتر در تقسيمات مداخله داده‌اند. برعكس، اروپاييان، شعر را به سه قسم (حماسى‌euqipE و تغزلى‌euqiryL و تعليمى‌euqitcad ?eD ) منقسم ميسازند و هركدام از اين انواع را تقسيماتى فرعى است كه چون از حوصله اين گفتار خارج است به همين مختصر اشاره اكتفا ميشود. جهت تكميل گفتار بايد از انواع شعر فارسى سخن بميان آيد اما چون تقسيمات شعر پارسى بر مبناى قافيه و وزن است، مناسب مينمايد كه بترتيب از اين دو موضوع، مختصرا گفتگو كنيم و آنگاه انواع شعر فارسى را برشماريم.

قسمت دوم- گفتگوى كوتاهى در باب قافيه:

قافيه، كلمه يا كلماتى است كه هربيت و گاهى هرمصراع با آن تمام ميشود. در حقيقت قافيه حدّ بيت است و يك بيت از جهت معنى بايد كلام تام و مستقل باشد. آخرين حرف اصلى از كلمه قافيه، روىّ ناميده ميشود مثلا در الفاظ خبر و هنر و خطر، «راء» حرف روى است. حال هرگاه حروف زايد، به كلمه قافيه افزوده شود قافيه را موصول خوانند و تعداد حروف زايد تا چهار حرف ممكن است بالغ شود كه بترتيب اولى را وصل و دومى را خروج و سومى را مزيد و چهارمى را نائره خوانند (مانند: خبرم، هنرم. باخبريم، باهنريم. خبرمان، هنرمان.

باخبرانيم، باهنرانيم). چنانكه از مثالها پيداست، حروف بعد از روى بايد تكرار شود و رعايت حركت روى و حركات حروف بعد از آن نيز ضرورت دارد. حال ببينيم حروف پيش از روى چه وضعى خواهد داشت؟

1- اگر حرف پيش از روى متحرك باشد رعايت حركت آن در قافيه مطلق لازم است. بنابراين صابر با منظر، قافيه نتواند شد ولى در قافيه موصول، رعايت حركت حرف پيش از روى لازم نيست چنانكه صابرى با نيك‌منظرى قافيه ميشود.

2- در صورتيكه حرف پيش از روى، حرف مد ساكن (مصوت بلند) (صداى واوى، صداى يايى، صداى الفى) باشد رعايت اين حروف و حركات پيش از آنها ضرورت دارد و اين حروف را ردف ميخوانند و قافيه را قافيه مردف (بر وزن محكم) مينامند. بنابراين خوب با چوب و خواب با تاب و نيل با فيل، قافيه ميشود ولى نور با ثور و فيل با ليل، قافيه نتواند شد. گاهى ممكن است پيش از حرف روى، دو حرف ساكن باشد و مسلما ساكن اول، حرف مد

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست