نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 723
تقريبا در همه نسخهها ضبط مصراع چنين است:
خرى كه بينى و بارى بگل درافتاده الخ. لكن بنابراين ضبط، ضميرهاى بيت يا ميبايست
بىمرجع باشد يا آنكه بدون تناسب به خر راجع شود و هردو صورت برخلاف فصاحت است.
______________________________
(374)- شفقت: مصدر عربى با سه فتحه بمعنى
مهربانى و دلسوزى. از اين ريشه، شفيق و مشفق در زبان فارسى، شايع است.
(375)- دمب: در اصل، دنب بوده و «نون» ساكن
پيش از «ب» در فارسى به ميم مبدل ميشود و حرف «ب» ممكن است حذف شود و در ميم پيش
از خود ادغام گردد. بنابراين، دنب و دمب و دم با تخفيف ميم و دم با تشديد ميم،
درست است و همچنين است سم و خم.
مراد شعر اين است كه اگر بيچارهاى را پريشانحال ببينيم و توانايى
دستگيرى نداشته باشيم بايد به دلسوزى و احساسات قلبى از دور قناعت كنيم و اگر بر
سر او رويم، بحكم وجدان موظفيم با او در رفع مشكل، همكارى داشته باشيم. چه اگر
چنين نكنيم، هم، توقع و انتظار او برنمىآيد و از انسان و انسانيت، رنجهخاطر
ميگردد و هم، رفتن و پرسيدن احوال كه توام با همكارى و تعاون نباشد براى او ايجاد
مزاحمتى است.
(72) دو چيز محال عقل است ...
(376)- خوردن بيش از رزق مقسوم و مردن پيش از
وقت معلوم: دو جمله، مرصع است و اشاره دارد به دو آيه قرآنى: يكى آيه 32 از سوره
زخرف:
ترجمه: ما، در ميان آنان معيشتشان را در زندگانى اين دنيا قسمت كرديم
و بعضى را بر بعضى چند درجه برترى داديم تا برخى از آنان برخى ديگر را مسخر سازند.
رحمت پروردگار تو از آنچه مىاندوزند، بهتر است.
در نظر نگارنده، اين آيه ناظر به تقسيم استعدادها و تفاوت ذوقها و
خصوصيات روحى است زيرا در آيه 31، سخن منكران نبوت و اعتراض آنان مطرح است آنها
ميگويند: چرا قرآن بر يكى از دو نفر بزرگان دو قريه، يعنى وليد بن مغيره در مكه و
عروة بن مسعود ثقفى در طايف نازل نشده است. آيه سى و دوم جواب آنها است. قرآن مجيد
ميپرسد: آيا ايشان رحمت پروردگار را تقسيم ميكنند؟ (چنين نيست) ماييم كه ميان آنها
وسيله زندگى را در حيات اينجهانى قسمت كردهايم.
قسمت دوم از عبارت حكيمانه سعدى اشاره دارد به آيه 3 از سوره احقاف:
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 723