responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 670

گاهى به وجود آن تازه‌اند و گاهى به عدم آن پژمرده و سرو را هيچ از اين نيست و همه وقتى خوش است و اين است صفت آزادگان.

565 بر آنچه ميگذرد دل منه كه دجله بسى‌

پس از 566 خليفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست برآيد چو نخل باش كريم‌

ورت ز دست نيايد چو سرو باش آزاد

(118)

567 دو كس مردند و حسرت بردند: يكى آنكه داشت و نخورد و ديگر آنكه دانست و نكرد.

568 كس نبيند بخيل فاضل را

كه نه در 569 عيب گفتنش كوشد

ور كريمى دوصد گنه دارد

كرمش عيبها فروپوشد

\* تمام شد كتاب‌ 570 گلستان به توفيق حضرت‌ 571 سبحان و 572 هو المستعان و عليه- التكلان‌ 573 بدانكه در اين جمله، چنانكه رسم‌ 574 مؤلفان است‌ 575 و دأب‌ 576 مصنفان، از شعر متقدمان بطريق‌ 577 استعارت، 578 تلفيقى نرفت.

579 كهن‌خرقه خويش‌ 580 پيراستن‌

به از 581 جامه عاريت خواستن‌

582 غالب گفتار سعدى طرب‌انگيز است و طيبت‌آميز و كوته‌نظران را بدين علت، زبان طعن دراز گردد كه‌ 583 مغز دماغ، بيهوده بردن و 584 دود چراغ، بيفايده خوردن، كار خردمندان نيست. و ليكن بر راى روشن صاحبدلان كه روى سخن در

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 670
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست