______________________________
(67)-

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مردف موصول مردّف.

(68)- كرم پيله: مراد كرم ابريشم است به مناسبت آنكه پيله‌اى بر گرد خود ميتند.

حكايت «9» در تصانيف حكما آورده‌اند كه كژدم را ولادت معهود نيست ...

(69)- كژدم: به عربى عقرب ناميده ميشود و عقرب، با لفظ لاتين‌oiprocs در فرانسه و انگليسى‌noiprocs همريشه است. همريشگى اين الفاظ بواسطه صورت عقرب، يكى از صورتهاى دوازده‌گانه منطقة البروج بوده است. بعضى از قدما ميان تولد و توالد فرق ميگذاشتند از جمله ميگفتند: عقرب مانند جانوران ديگر نيست كه از يك جفت نروماده متولد شود بلكه مستقيما از خاك برمى‌آيد. برخى ديگر از قدما درباره عقرب همان پندارى را داشته‌اند كه سعدى بيان فرموده است. البته پندارهاى قديم درست نيست و عقرب حيوانى است حشره‌خوار كه نيش آن وسيله صيد و آلت دفاعى آن است و مانند حيوانات ديگر متولد ميشود سعدى از پندار قدما نتيجه اخلاقى گرفته و مراد وى اين است كه كسى كه با اصل خود خيانت ورزد، خيانت و نادرستى فطرت او خواهد شد و همواره منفور همگان خواهد بود.

(70)- احشا: مخفف احشاء جمع حشا. روده و معده كه رويهم آنها را درون و شكم مينامند.

(71)- بخورند: به صيغه جمع آورده شده به اعتبار آنكه فاعل محذوف آن بچه‌ها يا جنس كژدم است.

(72)-

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مقيد.

(73)- دوستكام: بمراد رسيده.

(74)- حرمت: بمعنى شكوه و احترام است، جمع آن حرمات و حرمات با فتح و ضم راء.

حكايت «10» فقيره درويشى حامله بود ...

(75)- فقيره: مراد زوجه درويش است.

(76)- حامله: برحسب قواعد عربى بايد «حامل» گفته شود زيرا صفتهاى مختص به زنان، در عربى علامت تأنيث نميگيرد.