responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 544

حكايت «14» رفيقى داشتم كه سالها با هم سفر كرده بوديم ....

______________________________ (149)- نمك خوردن: نمك خوردن و نان و نمك خوردن، كنايه از رفت و آمد و معاشرت و استفاده از طعام يكديگر است. نان و نمك خوردن با يكديگر ايجاد حق سپاس ميكرده است. نان و نمك خوراك غالب على بن ابى طالب 7 بوده است و زاهدان واقعى به حضرتش تأسى جسته‌اند.

(150)-

نگار من چو درآيد بخنده نمكين ...

قطعه بر وزن شماره 12 با قافيه مردف موصول.

(151)-

نمك زياد كند بر جراحت ايشان:

نمك بر جراحت افزودن كنايه از آزار بيشتر رسانيدن است.

(152)-

چه بودى ار سر زلفش بدستم افتادى:

در اين بيت تمثيل بكار رفته.

افتادن زلف محبوب در دست عاشق به افتادن آستين كريمان بدست درويشان شبيه شده و وجه شبه، آسان رها نكردن آن دو است.

(153)- طايفه‌اى از دوستان بر لطف اين سخن ....

سعدى ميخواهد با اين عبارت نفس خويش بشكند و ستودن دو بيت خود را بر حسن ظن دوستان حمل كند نه بر لطف سخن خويش. در عبارت خود صنعت استدراك بكار برده است.

(154)-

نه ما را در ميان عهد و وفا بود ...

قطعه بر وزن شماره 7 با قافيه مردف موصول.

(155)- برگردى بزودى: از دوستى بازگردى و سر باززنى.

حكايت «15» يكى را زن صاحب جمال درگذشت ...

(156)- فرتوت: بسيار پير، فرتود هم بهمين معنى است.

(157)- بعلت كابين در خانه بماند: يعنى بسبب آنكه مهر دختر خود را طلب داشت در خانه داماد بماند.

(158)- محاورت: بمعنى گفتگو. محاورت با مجاورت بمعنى همسايگى جناس خط دارد.

(159)- دشخوار: بمعنى دشوار، مركب از «دش» بمعنى ضد و «خوار» بمعنى آسان.

(160)-

گل بتاراج رفت و خار بماند ...

مثنوى بر وزن شماره 1.

(161)- تاراج: بمعنى غارت است. برخى تارات را بهمين معنى ميدانسته‌اند و اين‌

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 544
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست