responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 531

تعليقات بر باب پنجم گلستان باب پنجم در عشق و جوانى مشتمل بر 21 حكايت‌

حكايت «1» حسن ميمندى را گفتند: سلطان محمود چندين بنده صاحب جمال دارد ...

______________________________ (1)- بديع: بديع الجمال بمعنى بسيار زيبا بقسمى كه موجب شگفتى و شگرفى شود.

(2)- اياز: نام بنده محبوب سلطان محمود است. كنيه‌اش ابو نجم و نام پدرش ايمان و از مردم ترك‌زبان است. تا بحدى مورد عاطفت و محبت محمود بود كه عشق محمود و اياز در شعر و نثر فارسى شهرت يافته است و شيخ فريد الدين عطار مثنويى بنام محمود و اياز دارد.

همچنين به زلف اياز در تغزلات فارسى اشارتها رفته است. اياز پس از وفات سلطان محمود از پيش امير محمد فرار كرد و به مسعود پيوست و در زمان مسعود به امارت قصدار منصوب شد و در 449 وفات يافت.

(3)- هرچه در دل فرود آيد در ديده نكو نمايد: تمثل.

نظير از مجنون عامرى:

و عين الرّضا عن كلّ عيب كليلة

و لكنّ عين البغض تبدى المساويا

ترجمه: چشم رضا و خرسندى در برابر هرعيب بسته است ولى چشم بدبينى، بديها را آشكارا ميسازد. سعدى گويد:

چشم بدانديش كه بركنده باد

عيب نمايد هنرش در نظر

ور هنرى دارى و هفتاد عيب‌

دوست نبيند مگر آن يك هنر

(4)-

هركه سلطان مريد او باشد ...

مثنوى بر وزن شماره 1.

(5)- خيلخانه: سازمانى كه مأمور رسيدگى به امور خدمتگزاران خاص پادشاه بوده است.

(6)-

كسى به ديده انكار اگر نگاه كند ...

قطعه بر وزن شماره 12 با قافيه مردف موصول.

(7)- ديده انكار: نظر بدبينى.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 531
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست