نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 473
اضافه دامن به كام، اضافه استعارى است.
______________________________
(247)-
فضل
و هنر ضايع است تا ننمايند ...
بيت بر وزن شماره 21 با قافيه مردف موصول.
مفاد بيت چنين است: همچنانكه تا چوب بوياى عود بر آتش نگذارند و تا
مشك را نسايند بوى خوش آنها آشكارا نميگردد، فضل و هنر هم تا نموده نشود ضايع و
بيفايده ميماند.
(248)- دولت نه بكوشيدن است، چاره، كم جوشيدن
است: تمثل. مراد اين است كه كوشش وسيله نيكبختى نيست. چاره بدبختيها كم كردن جوش و
هيجان خاطر است و بايد از خشم برحذر بود و صبر پيش گرفت.
(249)-
كس
نتواند گرفت دامن دولت بزور ...
بيت بر وزن شماره 21 با قافيه مردف.
(250)- وسمه: بفتح اول، لفظ عربى است و بمعنى
گياهى است كه با ثمر آن ابرو را خضاب ميكنند.
(251)-
چه
كند زورمند وارونبخت ...
بيت بر وزن شماره 1 با قافيه مقيد.
(252)-
اگر
بهر سر مويت دو صد خرد باشد ...
بيت بر وزن شماره 12 با قافيه مطلق مردّف.
(253)- نزهت: بضم اول اسم مصدر از «تنزه»
بمعنى پاكى و گشادگى خاطر.
(254)- جرّ: لفظ عربى است بمعنى كشيدن و همراه
آوردن.
حروف اضافه را در عربى حروف جرّ مينامند زيرا معنى اسم را بجانب فعل
ميكشاند.
(255)- غرايب: در اينجا سخنان شگفتآور است.
(256)- خلّان: بضم اول بمعنى دوستان. جمع
خليل، جمع ديگر خليل، اخلّاء است كه در فارسى بكار نميرود و مصدر آن خلّة بضم خاء
است.
(257)- مكتسب: با ضم ميم و فتح سين مصدر ميمى
و اسم مفعول از اكتساب. معنى آن مال يا كسب است. اكتساب با كسب اين تفاوت را دارد
كه در اكتساب اراده و دقت شرط است.
همه اين فقره اشاره است به ابيات منسوب به حضرت امير المؤمنين على
7:
تغرّب
عن الاوطان فى طلب العلى
و
سافر ففى الاسفار خمس فوائد
تفرّج
همّ و اكتساب معيشة
و
علم و آداب و صحبة ماجد
ترجمه: در جستجوى بزرگى از وطن خود دور شو و سفر كن زيرا در سفر، پنج
فايده
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 473