نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 471
مغلوب شد.
حكايت «26» ابلهى را ديدم سمين، خلعتى ثمين در بر ...
______________________________
(225)- سمين: فربه.
(226)- ثمين: قيمتى، پربها. از «ثمن» بمعنى
بها.
سمين با ثمين، جناس لفظ دارد.
(227)- مركب: وسيله سوارى است و در اينجا اسب
است.
(228)- قصب: پارچه سفيد ابريشمى.
(229)- معلم: با ضم ميم و سكون عين و فتح لام:
اسم مفعول از باب افعال. جامهاى كه بر آن از طراز يا غير آن، علم نقش كرده باشند.
پارچه نقشدار.
(230)- لا يعلم: فعل مضارع منفى بمعنى نميداند.
در اينجا نادان ترجمه ميشود.
ميان معلم و لا يعلم، ابهام اشتقاق است.
(231)-
قد
شابه بالورى حمار
...
وزن شماره 7.
ترجمه: خرى همانند به مردم شده است. گوساله مجسمى است كه بانگ گاو
دارد.
(232)- ورى: اسم جمع عربى بمعنى مردم.
(233)- عجل: گوساله.
خوار: بانگ گاو. در بعضى نسخهها جؤار آمده است كه يكى از معانى آن
بانگ گاو است لكن ضبط اول كه با قرائت مشهور قرآنى موافق است مناسبتر مينمايد.
عبارت عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ مأخوذ است از آيه 88 از سوره طه و آن اشاره به گوسالهاى است كه
سامرى تعبيه كرده بود و در غياب موسى، بنى اسرائيل را به پرستش آن وادار كرد.
(رجوع شود به اعلام قرآن مقاله سامرى).
(234)- خلقت با خلعت: و زيبا با ديبا، جناس
ناقص و موازنه و سجع دارد و شايد بجاى خلقت اگر طلعت بمعنى چهره گذارند مناسبتر و
شيواتر نمايد.
(235)-
به
آدمى نتوان گفت ماند اين حيوان ...
قطعه بر وزن شماره 12 با قافيه مردف موصول.
(236)- درّاعه: اصل عربى آن با تشديد راء است
و آن لباسى است كه قسمت پيشين آن باز باشد مثل قبا.
(237)-
بگرد
در همه اسباب و ملك و هستى او ...
مفاد بيت اين است كه اگر در همه وجود و بدن وى بگردى و جستجو كنى چيز
حلال بدست نمىآورى و فقط خون او حلال
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 471