responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 463

______________________________ (131)-

در بيابان خشك و ريگ روان ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مطلق.

(132)- ريگ روان: تپه‌هاى ريگى است كه بر اثر بادهاى سخت در بيابانها جابجا ميشود.

(133)- درّ: در عربى بتشديد راء است و واحد آن، دره و جمع آن، درر ميباشد در فارسى با تخفيف راء بكار ميرود و همان مرواريد است.

(134)- صدف: حيوان دريايى است و همچنين به ماده آهكى كه دور مرواريد بسته شده اطلاق ميگردد.

(135)- خزف: با دو فتحه بمعنى سفال است.

مراد اين است كه در بيابان و در ميان ريگ روان هيچكدام از در و صدف رفع تشنگى نميكند.

مرد هرگاه بى‌توشه ماند و از پاى درآيد براى او تفاوت نميكند كه در كمربند خويش زر يا سفال داشته باشد.

حكايت «17» عربى در بيابان از غايت تشنگى ميگفت ...

(136)- يا ليت قبل منيّتى يوما افوز بمنيتى ...

ترجمه: ايكاش پيش از مرگم روزى به آرزوى خود ميرسيدم. آرزوى من نهرى است كه زانوى مرا بغلطاند و در آن به پر كردن مشك آب خود مشغول گردم.

(137)- منيّة: بفتح اول و تشديد ياء بمعنى مرگ است. جمع آن منايا.

(138)- منية: بضم ميم و سكون نون بمعنى آرزو است جمع آن منى (بضم ميم). ميان «منيّه» و «منيه»، جناس است.

(139)- ركبه: بضم راء بمعنى زانو.

(140)- قربة: به كسر قاف، مشك آب.

حكايت «18» همچنين در قاع بسيط مسافرى گمشده بود ...

(141)- قاع: دشت و گود است.

(142)- بسيط: فراخ.

قاع بسيط: بيابان فراخ. جمع قاع: اقواع، اقوع، قيع، قيعة و قيعان ميشود.

(143)- بر ميان داشت: بر كمر بسته بود.

(144)-

گر همه زرّ جعفرى دارد ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مردف.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 463
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست