نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 401
______________________________
(466)- هرچه درويشانند: در اينجا
كلمه «هرچه»، براى اشخاص استعمال شده و در مقام تقسيم، استعمال كلمه «هرچه»، بسيار
بجا است زيرا گويى كه در مقام جواب از ماهيت است و نوع يا جنس يا صفت را تعيين
ميكند.
(467)-
گر
گدا پيشرو لشكر اسلام بود ...
فرد بر وزن شماره 15
مراد شعر اين است كه اگر پيشرو و طلايعدار لشكر اسلام گدايان باشند،
كافران از ترس آنكه دچار تقاضا و چشمداشت آنان خواهند شد تا دروازه چين از ايشان
ميگريزند.
در قديم، حد چين بعنوان دورترين حد شناخته ميشده است. چنانكه در حديث
نبوى است:
اطلب العلم و لو بالصّين. ترجمه: در پى طلب دانش رويد هرچند تا چين باشد.
حكايت «38» فقيهزادهاى پدر را گفت كه هيچ از اين سخنان ...
(468)- رنگين: منسوب است به رنگ يعنى داراى
رنگ و جلوه.
\* قاعده راجع به نسبت: «ياء و نون» ادات نسبت فارسى است كه بيشتر به
اسم مواد، اضافه ميشود: مانند: سيمين، نمكين، رنگين. براى نسبت به اسم معنى غالبا
ادات «گين» مىآورند مانند: اندوهگين، شرمگين، غمين و غمگين هردو استعمال شده است.
(469)- متكلمان: مراد از متكلمان در اينجا،
گويندگان و واعظان است ولى در اصطلاح علمى، متكلم، متخصص در علم كلام است و علم
كلام دانشى است كه اصول دين و مذهب را با دلايل عقلى و نقلى به ثبوت ميرساند.
(470)-
ترك
دنيا به مردم آموزند ...
مثنوى بر وزن شماره 1
(471)- غلّه: در لغت، بمعنى درآمد حاصل از
اجاره خانه و منافع زمين است. اما در عرف، بر گندم و جو و برنج و محصولات زراعتى و
مانند آنها اطلاق ميشود و از نظر فقهى گندم و جو و خرما و كشمش را غلات اربعه
(غلههاى چهارگانه) مينامند.