responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 387

آشوب: در زبان معمول عنوان فعل امر و صفت فاعلى مرخم و صفت ساده و اسم معنى به خود ميگيرد.

______________________________ (348)-

مطلب گر توانگرى خواهى ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مطلق.

مطلب: فعل نهى جعلى از مصدر طلبيدن است و طلبيدن، مركب است از طلب، لفظ عربى بمعنى جستجو و خواستن، با پسوند مصدرى «يدن».

(349)- هنى: مخفف هنيى صفت عربى بر وزن فعيل بمعنى گوارا. مهنا و تهنيت از اين ماده است كه در اصل تهنئت و مهنأ بوده.

(350)- غنى: توانگر، جمع آن اغنياء. ياى آن در عربى مشدد است زيرا غنى بر وزن فعيل آمده.

(351)- تا: حرف ربط و در اينجا براى تحذير است يعنى او را اهل شايستگى و ثواب مپندار.

(352)-

اگر بريان كند بهرام، گورى ...

مثنوى بر وزن شماره 7

بريان: از ريشه بريشتن مشتق است ولى بيشتر در مورد گوشت استعمال ميشود.

(353)- گور: گورخر است و انتخاب بهرام بمناسبت گور ميباشد زيرا بهرام پنجم ساسانى كه از 420 تا 438 ميلادى سلطنت داشت به شكار گورخر مايل بود و عاقبت جان بر سر اينكار نهاد و در باطلاق گاوخونى ناپديد شد.

(354)-

نه چون پاى ملخ باشد ز مورى:

اين مصراع اشاره به داستانى دارد كه در هنگام بار عمومى سليمان پادشاه اسرائيل، هريك از جانوران هديه‌اى آوردند و مور، ران ملخى بحضور آورد. در يك شعر عربى، هديه آوردن ران ملخ به قبّره (چكاوك) نسبت داده شده است.

حكايت «28» يكى را دوستى بود كه عمل ديوان كردى ...

(355)- عمل ديوان: كار دولتى.

(356)- كسان: خويشان و وابستگان.

(357)- ملول: دلتنگ. در عربى مذكر و مؤنث آن يكسان استعمال ميشود و تاء مبالغه به آن مى‌افزايند. مصدر آن ملال و ملالت و ملل بفتحتين است.

(358)- ديوانى: منسوب به ديوان (كارمند دولت).

(359)- و مرا راحت خويش در رنج او نبايد: يعنى من نبايد راحت و آرامش‌

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست