نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 357
______________________________
(93)-
كيفيت
اذى يا من يعدّ محاسنى ...
وزن شماره 28 با قافيه موصول.
ترجمه: اى كسى كه نيكيهاى مرا بشمار مىآورى اين آزار براى من از
ناحيه تو كافى است.
آنچه در من نمايان است ظاهر و آشكار من است و تو از باطن من خبر
ندارى.
(94)- يعد: در فارسى جمله صله بعد از منادى
بصورت خطاب بيان ميشود ولى در عربى صورت غيبت بر صورت خطاب ترجيح دارد.
(95)-
شخصم
به چشم عالميان خوبمنظر است ...
قطعه بر وزن شماره 19 با قافيه مردف.
اين قطعه، مشتمل بر تشبيه ضمنى است و مفاد آن چنين است: ظاهر من در
چشم جهانيان خوشنما است ولى از ناپاكى باطن خود سر خجلت به پيش افكندهام و همچو
طاووسم كه مردم، او را از نقش و نگار پرش تحسين ميكنند و خود او از زشتى پاى خويش
شرمسارى ميبرد.
(96)- طاووس: عربى است و مصغر آن طويّس و جمع
آن طواويس از ريشه يونانىsovat و در آرامىasuat و در فرانسهnoap و در لاتينonap وsinovap و در انگليسى- ماده آنnehaep و نر آنkcocaep ناميده ميشود. لفظ طاووس، بنابر گفته استاد
پورداود از «دراويد» وارد زبان سانسكريت شده و از آن زبان به زبانهاى ديگر رفته
است.
طاووس مرغى است كه بواسطه زيبايى پر و دم معروف است و اصل آن از
هندوستان و سيلان و جزاير ماله بوده و نمودار غرور است.
\* قاعده راجع به نوشتن دو «واو» متوالى در يك كلمه: در عربى دو «واو»
متوالى در كلمه، بصورت يك «واو» نوشته ميشود مانند: داود. طاوس. اما در فارسى بايد
دو واو در قلم آيد و نوشته شود: داوود، طاووس.
حكايت «9» يكى از صلحاى لبنان كه مقامات او در ديار عرب مذكور بود
...
(97)- صلحاء: جمع صالح بمعنى شايستگان، عنوان
خواصى از عرفا است و اعم از اولياء و اقطاب و اوتاد و ابدال است.
(98)- لبنان: ناحيهاى است در كنار درياى روم
مجاور با سوريه كه امروزه حكومت جمهورى دارد و جمعيتش 000 ر 500 ر 1 نفر و مركز آن
بيروت است. اين ناحيه از ديرزمانى مركز ادب و حقوق بود. مدرسه حقوق بيروت از قديم
تاكنون معروف است و فعلا مبلغين مسيحى در لبنان فعاليت ادبى زياد دارند و «دروز»
كه فرقهاى از فرق اسلامى هستند در اين ناحيه ساكنند.
(99)- كلاسه: درستتر آن است كه كلاسه بفتح
كاف خوانده شود و مشتق از تكليس
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 357