responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 350

______________________________ (22)- روى بر حصبا نهاده ...

حصبا و حصا بفتح حاء، سنگريزه است. شايد «احصاء» از همين ريشه حصا باشد زيرا در قديم وسيله محاسبه، ريگ و سنگهاى ريز بوده، بهمين مناسبت، كالكول‌eluclaC (حساب) ماخوذ ازsuluclaC بمعنى سنگريزه است. جمع «حصبا»، «حصبان» با ضم حاء ميشود.

تا در روى نيكان شرمسار نگردم: مراد اين است كه تا روى نيكان نبينم و در روى آنان شرمسارى نبرم.

برانگيختن: بمعنى زنده كردن و معادل بعث است كه بهمين معنى در قرآن مجيد مذكور است.

(23)-

روى بر خاك عجز ميگويم ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مردف مردّف.

عبارت «بر خاك عجز»، جمله وصفى است كه بيان حال ميكند.

مفاد قطعه چنين است: هر سحرگاه، هنگاميكه باد مى‌آيد، من در حاليكه روى بر- خاك نهاده‌ام اظهار عجز و ناتوانى ميكنم و ميگويم: اى كسى كه ترا هرگز فراموش نميكنم آيا هيچگاه ترا ياد و تذكار من بخاطر مى‌آيد؟.

حكايت «4» دزدى به خانه پارسايى درآمد ...

قسمت اول اين حكايت، نثر مرسل است و زيبائى‌اش از كوتاهى جمله‌ها ناشى است.

(24)- پارسا را خبر شد: يعنى خبر پيش پارسا رفت. بنابراين تركيب، «شد» مسند و «خبر» مسند اليه و «پارسا را» متمم است. بهتر اين است كه مانند موردهاى ديگر اين كتاب، نوشته شود: «پارسا خبر شد»، يعنى. «پارسا باخبر شد».

در نظر بعضى، پارسا مفعول و در مقام مسند اليه است.

(25)-

شنيدم كه مردان راه خدا ...

قطعه بر وزن شماره 3 با قافيه مقيد.

(26)- مودّت: مصدر ميمى بمعنى دوستى و مصدرهاى ديگر آن «ودّ» با كسر اول و «وداد» با كسر اول است.

مودت اهل صفا چه در روى و چه در قفا ... اين قرينه و دو قرينه بعد مسجوع است.

(27)- اهل صفا: مراد از اهل صفا، صوفيان است، برخى صوفى را از صفا مشتق پنداشته اند. (ر ك مقدمه، گفتار دوم).

(28)- قفا: بمعنى پشت كردن و مجازا بمعنى پشت سر و در غياب است.

(29)- ميرند: بميرند.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست