نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 305
هيميا و سيميا و ريميا وضع كردند كه مجموعه
حروف اول آنها عبارت «كلّه سرّ» را تشكيل ميدهد. لكن علماى اروپا برهبرى لاووازيه
از اين مطالعات به علم شيمى رسيدند.
______________________________
(765)- غصه: عربى است و معنى حقيقى آن چيزى
است كه در گلو بگيرد و در فارسى از معنى مجازى آن غم و اندوه مراد است.
(766)- گنج. ريشه پهلوىjnag است و عربها آن را بصورت «كنز» معرب كردهاند.
در دورانهاى گذشته، چون حكام و اعيان، هميشه از مصادره ميترسيدند از
اينروى دارايى خود را بصورت زر و سيم و گوهر در ويرانهها و جاهايى كه بدان گمان
نبرند دفن ميكردند. گاهى سلاطين هم از ترس دشمنان بدينكار دست ميزدند. هفت گنج يا
هشت گنج خسرو پرويز در ادب فارسى به اين نامها معروف است 1- گنج عروس 2- گنج
بادآور 3- گنج ديباى خسرو 4- گنج افراسياب 5- گنج سوخته 6- گنج خضرا 7- گنج شادورد
بزرگ 8- گنج گنجبار يا گنج گاو كه شايد مخفف و مصحف گنج بادآورد باشد. شايد
گنجهاى پرويز آهنگهاى موسيقى باشد.
اين ابيات كه در پايان حكايت نقل شده، مضمون ابيات ابن راوندى منسوب
به ابى العلى معرى را به ياد مىآورد:
كم
عاقل عاقل اعيت مذاهبه
و
جاهل جاهل تلقاه مرز وقا
هذا
الّذى ترك الأوهام هائمة
و
صيّر العالم النّحرير زنديقا
ترجمه: چه بسيار خردمند فرزانهاى كه راهها بر او بسته شد و ناتوان
ماند و چه بسيار نادان و بيخردى كه او را داراى روزى و بهرمند مييابى. اين امر است
كه همه انديشهها را حيران ساخته و دانشمند محقق را زنديق گردانيده است.
آقاى دكتر زرينكوب بعنوان نظير اين مضمون، گفتار شاعر ذو اللسانين
ايرانى، خسروى سرخسى را يادآور شده:
عجبت
من ربّى و ربّى حكيم
ان
احرم العاقل فضل النّعيم
ما
ظلم البارى و لكنّه
اراد
ان يظهر عجز الحكيم
ترجمه: چون پروردگار، حكيم است من از اينكه خردمند را از بخشش نعمت
محروم داشته است تعجب كردم ولى پس از تأمل دانستم كه آفريدگار، ستمى نكرده بلكه
خواسته است ناتوانى خردمندان را آشكار گرداند.
حكايت «40» يكى را از ملوك كنيزكى چينى آوردند ...
(767)- كنيزك: مصغر كنيز. كنيز، در اوستا و
پهلوى كينچ) cnik
(و در زند، كينچك
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 305