responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 303

در معرض تضييع باشد، سكوت، شرعا جايز نيست و خاموشى گناه بشمار مى‌آيد.

______________________________ (754)- خاموش: صفت است و در اينجا بعنوان قيد وصفى بكار رفته است.

حكايت «39» هارون الرشيد را چون ملك مصر مسلم شد ...

(755)- مصر: از كشورهاى قديم مشرق است در قاره افريقا كه 26 سلسله فراعنه بر آن حكومت كرده‌اند و تاريخ آن به چهار هزار سال پيش از ميلاد ميرسد. كمبوجيه فرزند كورش در سال 521 پيش از ميلاد مصر را مسخر ساخت. در زمان اسكندر، مصر جزء ممالك مفتوحه او بود و بعد از اسكندر بطالسه كه فرزندان يكى از سرداران اسكندر بودند بر اين كشور حكمروايى داشتند. در دوره اشكانيان و ساسانيان، مصر، بيشتر تابع كشور روم بود و گاهى هم ايرانيان بر آن تسلط مييافتند چنانكه خسرو پرويز، مصر را گشود. يكى از حوادث دوره تسلط روم بر مصر، داستان ملكه كلئوپاترا است كه خود را با مار مسموم كرد. مصر در سال 21 هجرى (642 ميلادى) در زمان عمر بن الخطاب بوسيله عمروعاص فتح شد و در زمان عثمان، مصريان بر عامل خود شوريدند و مقدمه قتل عثمان بوسيله ايشان آماده گرديد. در زمان خلافت حضرت على 7 مصر با خشنودى و رضا از خلافت اسلامى پيروى ميكرد. در سال 43 معاويه بر مصر مسلط شد و همچنان مصر تا زمان خلفاى فاطمى تابع خلفاى اموى و پس از آنان پيرو خلفاى عباسى ميبود. (براى تفصيل و بقيه تاريخ آن رجوع شود به اعلام قرآن مقاله مصر).

قصه‌اى كه سعدى در گلستان نقل كرده آميخته‌اى از حوادث گوناگون است و توضيح آن چنين است:

موسى بن عيسى، عامل مصر، هارون الرشيد را به خلع تهديد كرده بود. رشيد گفت:

او را معزول خواهم ساخت و ولايت مصر را به خسيس‌ترين و پست‌ترين بندگان خود خواهم داد. جعفر برمكى به امر رشيد، شخصى زشت‌روى ژنده‌پوش احول را از دربانان خود بنام عمر بن مهران ابو الحفص به ولايت مصر برگزيد. وى به مصر رفت و در كنار مجلس موسى بن عيسى نشست و چون اهل مجلس متفرق شدند نامه خليفه را بدست موسى بن عيسى داد موسى گفت: ابو الحفص چه وقت خواهد آمد؟ عمر بن مهران سمت خود را معرفى كرد موسى گفت:

فرعون چه مغرور بود كه ميگفت: اليس لى ملك مصر؟ «آيا پادشاهى مصر مرا نيست؟». عمر بن مهران، مردى مدبر بود در آغاز كار، به اهل مصر اعلام كرد كه هديه‌هاى تقديمى را از منسوجات انتخاب كنند. مردم چنين كردند و او آن منسوجات را نگاه داشت و چون مردم در هنگام پرداخت قسط سوم خراج، دچار قحط و غلا شده بودند وى منسوجات اهدايى را به حساب خراج منظور داشت و بنابراين وى مرد خردمندى بوده است و شايد بتوان از اسم پدرش حدس زد كه وى ايرانى است.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست