نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 289
______________________________
(628)- ايادى: جمع الجمع است. ايادى
جمع ايدى و ايدى جمع يد است. معنى حقيقى يد، دست است و مجازا در معنى احسان و بخشش
بكار ميرود و در اينجا همين معنى اراده شده.
(629)-
گر
گزندت رسد ز خلق مرنج ...
مثنوى بر وزن شماره 1.
بيت اخير اشاره است به آيه 17 از سوره انفال:
«وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»
ترجمه: هنگاميكه تير مىاندازى، عمل تيراندازى از تو نيست بلكه خدا
است كه بجانب آنان تير انداخته است و آنانرا مغلوب ساخته. اين آيه يكى از مدارك و
دلايل اصحاب جبر است.
حكايت «25» يكى از ملوك عرب متعلقان ديوان را فرمود ...
(630)- مرسوم: اسم مفعول به معنى رسم شده و
تعيين شده و مجازا به معنى مقررى است.
(631)- مترصد: اسم فاعل از باب تفعل بمعنى
انتظار كشنده و آماده. رصد، بمعنى كمين كردن است و رصد ستارگان عبارت است از تعيين
موقع و وضع مدار و حركت اختران.
(632)- لهو: به معنى سرگرمى و اشتغال بيهوده و
پرداختن به هوسها يا شادمانىها است.
ملاهى، جمع ملهى بكسر ميم بمعنى وسايل سرگرمى است و مخصوصا بر آلات
موسيقى اطلاق ميشود. ملاهى ممكن است جمع ملهى بفتح ميم، مصدر ميمى لهو هم باشد.
(633)- لعب: با كسر عين بمعنى بازى و بازيچه
است و ملاعب، بيشتر در مورد آلات قمار بكار ميرود. لهو و لعب مأخوذ از آيه 32 از
سوره انعام است:
(634)- متهاون: سستىكننده، سستكار. اسم فاعل
است از باب تفاعل.
(635)-
دو
بامداد گر آيد كسى بخدمت شاه ...
قطعه بر وزن شماره 12 با قافيه مردف.
(636)-
اميد
هست پرستندگان مخلص را
: مراد اين است: اين اميد براى ما باقى است كه
عبادتكنندگان اخلاص پيشه از درگاه الهى نااميد بازنگردند.
(637)-
مهترى
در قبول فرمان است
...
مثنوى بر وزن شماره 1
(638)- حرمان: مصدر است به معنى نااميدى و
محروم بودن.
(639)- سيما: در لغت بمعنى علامت مشخصه و هيئت
و وضع ظاهرى است و در زبان فارسى مجازا در معنى روى بكار رفته است زيرا اشخاص را
بيشتر از علائم چهره ميشناسند.
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 289