نام کتاب : شرح مثنوى نویسنده : شهيدى، سید جعفر جلد : 3 صفحه : 656
تشنيع صوفيان بر آن صوفى كه پيش شيخ بسيار
مىگويد
صوفيان بر صوفيى شُنعه زدند
پيش شيخ خانقاهى آمدند
شيخ را گفتند دادِ جانِ ما
تو از اين صوفى بجو اى پيشوا
گفت آخر چه گِله است اى صوفيان
گفت اين صوفى سه خو دارد گران
در سخن بسيار گو همچون جَرَس
در خُورِش افزون خورد از بيست كس
ور بخُسبد هست چون اصحابِ كهف
صوفيان كردند پيش شيخ زَحف
شيخ رو آورد سوى آن فقير
كه ز هر حالى كه هست أوساط گير
در خبر خَيرُ الامور أوساطُها
نافع آمد ز اعتدال اخلاطها
گر يكى خلطى فزون شد از عرض
در تن مردم پديد آيد مرض
ب 3499- 3492 تشنيع: عيب كردن، سخن زشت گفتن.
شُنعَه زدن: (شنعه: زشتى+ زدن) عيب كردن.
خانقاهى: منسوب به خانقاه. شيخ مقيم خانقاه: شيخى كه تربيت سالكان را
عهدهدار است.
جَرَس: زنگ، درا.
اصحاب كهف: نگاه كنيد به: شرح بيت 3187/ 1 زَحف: در لغت به معنيهاى
چند آمده: به تدريج نزديك شدن، برخاستن يا كشيدن پا، با كندى پيش رفتن، روبرو شدن.
در بيت مورد بحث به معنى «گرد آمدن» به كار رفته است.
أوساط: جمع وسط: ميانه.
خَيرُ الامور: بعضى آن را حديث دانستهاند. (مجمع البحرين، ذيل
«وسط») در مجمع الامثال اين جمله را از سخن بصرى آورده است كه در پاسخ به اعرابيى
گفت. در
نام کتاب : شرح مثنوى نویسنده : شهيدى، سید جعفر جلد : 3 صفحه : 656