responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 92

حكايت (5) [شنيدم كه جمشيد فرخ سرشت ....]

شنيدم كه جمشيد[1] فرخ سرشت،

به سرچشمه‌يى بر به سنگى نوشت‌

برين چشمه چون ما بسى دم زدند

برفتند چون چشم بر هم زدند

گرفتيم عالم به مردى و زور

و ليكن نبرديم با خود بگور

چو بر دشمنى با شدت دسترس،

مرنجانش كاو را همين غصه بس‌

عدو زنده سرگشته پيرامنت‌

به از خون او، كشته، در گردنت‌

حكايت (6) [شنيدم كه داراى فرخ تبار ....]

شنيدم كه داراى‌[2] فرخ تبار،

ز لشكر جدا ماند روز شكار


[1] جمشيد: نام ششمين پادشاه از سلسله داستانى پيشداديان. نام او در« ودا»« يما» و در گاتهاى زرتشت« يام» آمده. برحسب اوستا، وى كسى است كه مأمور گستردن و آباد كردن زمين بوده در گاته‌ها عنوان شيد كه به معنى درخشان است، براى وى ذكر نشده و ممكن است كه جمشيد در اول بصورت مضاف و مضاف اليه با اضافه بنوت بوده است، چه برحسب ودا« جم» فرزند خورشيد است. در آبان يشت و فروردين يشت عنوان شيد به نام جم افزوده شده است. برحسب داستانهاى ايرانى چون جمشيد به آذربايجان رسيد، در آنجا بر تخت نشست و تاجى مرصع بر سر نهاد. تاجگذاريش هنگام طلوع آفتاب بوده چون نور خورشيد بر آن تاج و تخت تابيدن گرفت، چنان روشنى پديد آمد كه همه غرق تعجب شدند و از آنروز جم را جمشيد ناميدند و جشن نوروزى برپا كردند. حشمت جمشيد و همچنين انتساب انگشترى مخصوص و جام جهان‌نما به او موجب آن شده كه گاهى داستانهاى ايرانى جمشيد با داستانهاى اسرائيلى بهم آميخته گردد چنانكه حافظ گويد:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[2] دارا: در تاريخ داستانى ايران دو تن از شاهان كيانى به نام دارا موسومند: يكى داراى اكبر يا داراب فرزند بهمن كه او را در صندوقى به آب افكندند و در نزد گازرى پرورش يافت آنگاه هنگام عرض لشكر، مادرش هما او را شناخت و داراب به خانه سلطنت بازگشت. گويند:

او را از آن جهت داراب ناميده‌اند كه صندوق حامل او را ميان دار و آب يعنى ميان درخت و آب يافته‌اند( داستان وى با قصه موسى در تورات مشابهتى دارد): پيدا است كه دارا همان داريوش، دومين پادشاه به نام دارا فرزند داراى اكبر است كه مغلوب اسكندر مقدونى شد چنانكه-

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 92
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست