نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 8
نام كتاب:
در نسخههاى كليات اشعار شيخ، كه از قديم بر جاى مانده است، كتابى كه
ما امروز بوستان ميناميم، به نام «سعدىنامه» نامگذارى شده و انتخاب اسم «بوستان»
متأخر است و شايد عنوان بوستان از باب رعايت تناسب با گلستان، پسند خاطر
گردآورندگان آثار شيخ آمده باشد و بسا هست كه نام را از ابيات مندرج در كتاب،
اقتباس كرده باشند چه استاد اجل در آغاز بيان سبب نظم كتاب چنين ميگويد:
در
اقصاى عالم بگشتم بسى
بسر
بردم ايام، با هر كسى
تمتع
به هر گوشهيى يافتم
ز
هر خرمنى خوشهيى يافتم
چو
پاكان شيراز خاكى نهاد
نديدم،
كه رحمت برين خاك باد
تولاى
مردان اين پاك بوم
برانگيختم
خاطر از شام و روم
دريغ
آمدم زانهمه بوستان
تهىدست
رفتن سوى دوستان
جاى ديگر فرموده است:
گل
آورد سعدى سوى بوستان
بشوخى
و فلفل به هندوستان
شيوه گفتار استاد بزرگ در بوستان:
چنانكه در ابيات بالا خوانديم، بوستان تراويده طبع كسى است كه در
اقصاى عالم بسى گشته است و ايام با هر كسى بسر برده و آنگاه به سائقه عشق و محبت و
ميهندوستى با نهايت تواضع و فروتنى، در اوج اشتياق و تولا، به سوى موطن خود؛
شيراز بازگشته است و خواسته است از سفرهاى دور و دراز و پر حادثه خويش به هموطنان
خويش رهآوردى كه همشأن سعدى سفر آزموده تجربه اندوخته را درخور باشد و هم مردم
مشكلپسند پارس را مطبوع طبع افتد و چنان در نظر آنان پرارج و گرانمايه آيد كه
سالهاى فراق و هجران سخنسراى بزرگ خود را تدارك كنند.
از جانب ديگر، جامعه ايرانى، بخصوص مردم فارس در آن زمان به ارشاد
اخلاقى نيازمند بودهاند و در برابر هجوم مغول ميبايست سدى محكم كه بر مبانى اخلاق
و سياست صادق، پىريزى شود در آن لحظه بوجود آورند.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 8