[1] لعل بدخشان: لعل معرب لال است و لال نوعى است از
ياقوت.
بدخش نام شهريست از افغانستان و
شايد بدخش نام شهر و بدخشان نام شهرستان باشد لعل اين ناحيه معروف است، رجوع شود
به شرح گلستان صفحه 289 سطر 18.
[2] عمان: عمان به ضم اول و تخفيف ميم ناحيهايست در
جنوبشرقى عربستان مركز آن مسقط. بمناسبت اين ناحيه درياى عمان و خليج عمان معروف
شده و هر سه را با تشديد ميم خواندهاند، چند حديث هم درباره مردم عمان رسيده، از
آن جمله بموجب حديثى حجت هر يك از آنان در حكم دو حجت بشمار آمده است و اين حديث
بر جرأت و درستكارى آنان دلالت دارد. سرزمين عمان ناحيهايست حاصلخيز و درياى عمان
بمناسبت موقع تجارى كه دارد، داراى اهميت بسيار است و سفركردگان آن مجرب و
آزمودهاند.
ضمنا بايد دانست كه عمان با تشديد
ميم و فتح عين است كه در قديم يكى از شهرهاى شامات بشمار ميرفته و اينك پايتخت
كشور اردن هاشمى است.
[3] - تاجيك: درباره تاجيك چند احتمال داده شده، بهترين
احتمال آنست كه تاجيك، تركان غيرمغول باشند كه پيرو مغولان بودهاند و تركها بر
برخى از ايرانيان عنوان تاتى اطلاق كردهاند و به زبان تاتى هماكنون در حدود كرج
و قزوين گفتگو ميشود، لهجه خاصى از زبان تات در ناحيه وفس اراك معمول است.
[4] روم: در اينجا جمع رومى است بمعنى روميان اينچنين
جمع در عربى معمول است چنانكه جمع مجوسى ميشود مجوس و جمع يهودى ميشود يهود.
[5] زهر جنس در نفس ...: مصراع اشاره دارد به آنكه
بايد دانش به پاكى و طهارت نفس همراه باشد تا فضيلتى بشمار آيد.
[6] لفظ هيكل يونانى الاصل است بمعنى معبد و بتخانه و
از زبان يونانى به سريانى و عبرى نقل شده است و در تورات بر معبد اورشليم و در
كتاب دانيال بر قصر پادشاهان اطلاق گرديده بتدريج بناى مرتفع و چترهاى ستبر و بزرگ
را هيكل ناميدهاند پس از آن مجازا پيكر و بدن نيز هيكل نام گرفته از جانب ديگر
نوشتن بعضى دعاها را با صورتى خاص،« هيكل نوشتن» خواندهاند در اينجا مراد از
هيكل، جثه است.
[7] بىبرگ: بىنوا، ميان الفاظ بىبرگ و تناور درخت«
ايهام تناسب» است.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 76