[1] مستكبران: مستكبران كسانيكه از فرمان حق سر باز
مىزنند. مستكبر اصطلاح قرآنى است و شيطان بدين صفت در قرآن مجيد موصوف شده است
... در مصراع دوم شيخ اجل مستكبر را شناسانده است و آنكسى است كه از خداوند دادگر
نترسد. نظير مصراع دوم از امثال عرب« من لم يخف اللّه فخفه».
[2] پيشبين: شخص پيشبين و عاقبتبين در اين سخن غور
و تأمل ميكند. در نسخه شوريده چنين ضبط شده است: بزرگان رسند اين سخن را به غور.
[3] - خسرو: مراد خسرو پرويز ساسانى است: شيرويه اسم
مركب از شيروادات« ويه» لقب قباد دوم فرزند خسرو پرويز است- چشم به خفتن درآمدن،
كنايه است از چشم بر هم نهادن بر اثر مرگ.
[5] نپيچند پاى: مراد از پيچيدن پاى در اينجا منصرف
شدن از ورود يا اقامت در مملكت است. در اين بيت، صنعت« تناسب» بكار رفته، چه
بىتكلفى، الفاظ« سر و دست و پاى و راى» در بيت مندرج است. بيت، ناظر، به حديثى
هست كه برحسب آن هفت امر لازمه جلب مهاجر و حفظ جمعيت در كشور است و نخستين آن شروط،
وجود پادشاهى است عادل.